پایگاه خبری اولکامیز – عظیم قرنجیک*: دیگر مشکل بتوان آدم فهمیده ای را سراغ گرفت که نداند نوع انسان از حیث مسائل زیست محیطی گرفتار مخمصه ی غریبی شده است.” چنین دغدعه هایی چند سالی است که گریبانگیر منطقه ما – بالاخص شمال شهرستان آق قلا – گشته است.
اگر کار بدین منوال پیش رود ، در آینده ای نه چندان دور، زندگی متمدنانه و با آرامش چندان که باید، مقدور نخواهد گشت و ما نمی توانیم، حفاظت از گونه های گیاهی و حیوانی و تولید کالاهای صنعتی را بدون آلودگی محیطی بانرخ کنونی آلودگی ها، ادامه دهیم.
البته شاید بی اغراق گفته باشیم که ؛ آنانی که مسئولیت رفتارهایی را بر دوش دارد و قدرت انجام تغییراتی را در رفتارها و مسائل زیست محیطی دارند، تا راه فاجعه مسدود گردد، همان هایی هستند که کم تر انگیزه یی برای انجام تغییرات را در دل داشته باشند. این شاید هم، دلیل اساسی اش آن باشد که ” توسعه ی پایدار “ی که همه دل بر آن دارند ، در اصول پذیرش عام دارد ، اما در عمل کمتر قدمی، برای اجرای عملی در جهت حصول بر آن، برداشته می شود. بسیاری از آن ها که قدرت عملی ساختن تغییراتی در این جهت دارند، انگیزه ای در خود نمی یابند تا وضع موجود را دیگرگونه سازند، تا از دغدغه زیست محیطی جامعه کاسته شود، و مردم به نوعی به آرامش و آسایشی درخور دست یابند.
بدین جهت ، لازمه کار آن است که از روند فناوری ها و تولیدات آلاینده تا کمترین حد ممکن کاسته شود. سوال این است؛ آیا متولیان امور می توانند ابتکار بدیهی ترین ” تغییرات ضروری ” را بدست گیرند؟ آیا ماهیت ساختاری را که مبتنی بر سودجویی در کسب و کارشان است، تغییر دهند؟ و بفکر زندگی انسانهایی نیز باشند که حق حیات و حق برخورداری از محیط زیستی انسانی از حقوق اولیه شان است؟
ما در محیط زیستی مادی زندگی می کنیم که در طی تاریخ به آن به عنوان چیزی نگریسته ایم که تا ابد باقی و قابل استفاده خواهد بود، غافل از این که نمونه های زیادی می توان یافت که انسان شاهد تخریب محیط زیست اش ، توسط عوامل و پویش های طبیعی و یا انسانی صورت گرفته است، در این راستا، اطمینان شادمانه ی بشر به ایمنی زیست بومش ، روز به روز ذایل تر گشته است . شاید برخی ادعای تخریب و خطر نابودی محیط زیست در منطقه را ، مبالغه آمیز بدانند ولی می بینیم که این دغدغه های مردم نیز، چندان پر بیراه هم نیست.
این مقال بر آن است که ، هر کس که به بر عواقب روال کنونی تخریب محیط زیست توسط عوامل انسانی اندیشیده باشد، از نظر اخلاقی – انسانی، موظف است ، از یک سو، بکوشد پویش هایی را که در بُن این روال نهفته اند، را دریابد و از سوی دیگر، معلوم کند که برای اجتناب از این پویش های تخریب گر محیط زیست، پیش از این که کار از کار گذشته باشد، چه می توان و ” چه باید کرد؟”
باید اذعان داشت به این که، نمی توان توانایی محیط زیست را در تحمل بارهایی که بر او وارد می شود، افزایش داد، بنابراین سازگاری باید تنها در یک طرف معادله -طبیعی و یا انسانی- صورت گیرد و آن هم طرف عامل انسانی قضیه است. شرط توفیق هم نه تنها در کُند کردن، بلکه برگرداندن عقریه روندهای کنونی، و درک وجه انسانی موضوع است. از آنجا که عوامل انسانی درگیر در تخریب محیط زیست همواره در پی پیش برد منافع اقتصادی خویش اند، کمتر در فکر و باز هم کمتر دل نگران آثاری هستند که در جامعه به طور کل و یا در محیط زیست طبیعی که آبشخور کسب ضروریات زندگی است، پدید می آید.
از آنجا که این شرکت ها و کارخانجات آلاینده ، دو غایت درهم تنیده و پرتوان با خود دارند ، به عبارت دیگر ، این گونه واحد ها ، هم وجه آفرینندگی در معنای مثبت اش را دارند ، و هم در جانب منفی، نیروی تخریب گر نیز هستند، اینک آیا قرینه ای می یابیم که به ما امید دهد که این گونه واحدهای آلاینده ،نیروهای تخریب گر خویش را کنترل کرده و در همان حال نیروی آفریننده ی خود را بدل به نیروی مساعد محیط زیست خواهد ساخت؟ اما تجربه تاکنون نشان داده که ، صاحبان این گونه واحدها در اهداف ذهنی شان همواره در پی حداکثر کردن سود خویش بوده اند و، کمتر در فکر رفع دغدغه های جامعه بوده، و نیازهای و سلامت اجتماعی مردم را هرگز هدف نزدیک خود قرار نداده اند.
*روزنامه نگار
www.ulkamiz.ir