در این نوشته، به بررسی ماهیت و شرایط تحقق همبستگی اجتماعی و ملی پرداخته میشود. نگارنده بر این باور است که همبستگی امری خودجوش و اتفاقی نیست، بلکه نیازمند آگاهی، گفتوگو، و بازاندیشی در مفاهیم بنیادینی چون آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی و توسعه است. این نوشته تلاش دارد تا نشان دهد که تحقق همبستگی بدون شکلگیری درک مشترک از مفاهیم کلیدی، و بدون نقد اندیشههای فرسوده ممکن نیست.
«همبستگی ملی» و «اتحاد برای دموکراسی» دو مفهوم کلیدی در تحولات سیاسی – اجتماعی هستند که بربستر شرایط سیاسی خاص هر کشور و هر جامعه ای، متعارف با تاریخ، بافت جامعه و فرهنگ آن شکل میگیرند. از دریچه ای دیگر این رویکرد در راستای مبارزه علیه استبداد یا بحرانهای ملی ـ سیاسی ضرورت مییابد.
در جوامع در حال گذار، نیاز به همبستگی اجتماعی و ملی به عنوان عامل کلیدی در روند توسعه و دموکراسی برجسته میشود. اما این همبستگی نه به صورت طبیعی پدید میآید و نه از دل دعا و نیایش و خواهش یا شعارهای سطحی زاده میشود. برعکس، همبستگی نیازمند بسترهایی است که در آن شناخت، تحلیل انتقادی، و اراده جمعی برای ایجاد تغییر فراهم شده باشد. به کلامی دیگر، تحقق همبستگی نیازمند پیشزمینهای از شناخت، اراده، و سازماندهی است؛ فرآیندی پیچیده که در آن آگاهی و قدرت نیروهای تحولطلب و عدالتخواه نقشی اساسی ایفا میکنند.
مفاهیم بنیادین و ضرورت بازتعریف
مفاهیمی چون «آزادی»، «عدالت اجتماعی»، « دموکراسی» و «توسعه» اگرچه در ادبیات سیاسی و اجتماعی رایجاند، اما بدون تبیین دقیق و درک مشترک، و متعارف با ساخت و بافت جامعه مزبورصرفاً به شعارهایی تهی تبدیل میشوند. نباید فراموش کرد که صرف استفاده از این مفاهیم به معنای پایبندی به محتوای آنها نیست. همبستگی زمانی معنا مییابد که افراد و گروههای اجتماعی نه تنها در گفتار، بلکه در عمل، به این مفاهیم پایبند باشند و تلاش کنند معنا و الزامات آنها را در بستر جامعه به گفتوگو بگذارند.
شناخت، نقد و گفتوگوی مستمر؛ شروط اولیه همبستگی
راه دستیابی به همبستگی پایدار، عبور از سطحگرایی و ورود به گفت و گوهای معرفتی است. نگاه انتقادی به تفکرات رایج و نقد صادقانه توهمات تاریخی، رسوبات ذهنی فرسوده و گرایشهای انحصارطلبانه، نخستین گام برای شکلگیری گفتمانی نوین در باب همبستگی است. جامعهای که نقد را برنمیتابد، توان ایجاد پیوندهای اصیل اجتماعی را نیز از دست میدهد.
«ما»ی مشترک؛ شرط تحقق همبستگی ملی
همبستگی ملی سطحی فراتر از همبستگیهای گروهی یا صنفی دارد و مستلزم آن است که افراد جامعه، با وجود تمام تفاوتها، بتوانند خود را در درون یک «ما»ی فراگیر تعریف کنند. این «ما» تنها زمانی به وجود میآید که درک مشترکی از منافع، دردها، آرمانها و آینده مشترک شکل گیرد. مهمتر آنکه، این درک مشترک نه از طریق اجبار یا حذف تفاوتها، بلکه از طریق پذیرش و فهم متقابل حاصل میشود.
نتیجهگیری
همبستگی، چه در سطح اجتماعی و چه ملی، فرآیندی است متکی بر شناخت، نقد، و گفت و گوی مداوم. بدون درک عمیق و مشترک از مفاهیم کلیدی و بدون پذیرش مسئولیت جمعی در نقد گذشته و حال، نمیتوان به آیندهای متکی بر همبستگی امیدوار بود. این مهم، مسئولیتی است که بر دوش همه نیروهای تحولخواه، عدالتطلب و کنشگران اجتماعی قرار دارد.