حملهٔ نظامی اسرائیل و تهدیدهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مقامات جمهوری اسلامی ایران را در برابر دو گزینهی روشن قرار داده است. در شرایط کنونی، تلاش برای یافتن پاسخ به این سؤال که کدامیک از طرفین آغازگر جنگ بوده یا مسئول شعلهور شدن آن است، کمکی به حل بحران نمیکند.
سیاست «نه جنگ، نه مذاکره» که رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، سالها بر آن تأکید داشت، امروز عملاً فروپاشیده است. ترامپ، برخلاف این سیاست، هم مذاکره و هم جنگ را به حاکمیت ایران تحمیل کرده است. اکنون به نظر میرسد این خامنهای است که دیگر «هیچ غلطی نمیتواند بکند» و جنگ خانمانسوز نیز هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد.
ادامهی این جنگ، آشکارا بر ضد منافع مردم ایران است. زیرساختهای باقیماندهی کشور در معرض نابودی کامل قرار گرفتهاند و هزینهی این درگیری، دههها بر دوش نسلهای امروز و فردا خواهد ماند – با درد، فقر و خشم.
امروز بیش از هر زمان دیگری وظیفهی ماست که نسبت به سرنوشت خود، فرزندانمان و آیندهی کشور بیتفاوت نباشیم و بر سناریوهای ممکن، چه در حال و چه در آینده، تمرکز کنیم.
در شرایط فعلی، دیگر جایی برای توهمِ امکان مذاکره باقی نمانده است. جمهوری اسلامی در برابر دو انتخاب ایستاده است: یا تسلیم، یا ادامهی جنگ و پذیرش شکست و ویرانی.
از نظر من، تسلیم رژیم، به شرط استفاده از تمام ابزارها و ظرفیتها برای حذف نهادهایی چون بیت رهبری، شورای نگهبان و دیگر ارکان استبداد، میتواند به نفع مردم ایران تمام شود. تحقق این امر در آیندهای نزدیک، شرط لازم برای آغاز یک فرآیند گذار سیاسی و اجتماعی است.
در مقابل، تداوم اقتدار علی خامنهای و دستگاههای وابستهاش، به معنای افزایش سرکوب، زندان و اعدام برای آزادیخواهان خواهد بود. اما اگر نظام تصمیم به ادامهی جنگ بگیرد، عملاً مسیر یک خودکشی سیاسی را برگزیده و مردم ایران ناچار خواهند شد از راهی بسیار دشوارتر برای گذار یا سرنگونی رژیم عبور کنند.
در این میان، اپوزیسیون وظیفهای فوری و تاریخی دارد: تشکیل یک جبههی مردمی، متکثر و قابل اعتماد از رهبران جنبش مدنی، شخصیتهای مستقل، و نمایندگان احزاب و تشکلهای داخل و خارج کشور.
امروز، بیش از هر زمان، باید صف خود را از نظام اسلامی جدا کنیم و در دفاع از صلح، استقلال و منافع ملی، مسئولانه و صریح عمل کنیم.
تشکیل چنین جبههای، نهتنها راه نجات مردم ایران از جنگی ویرانگر است، بلکه میتواند ابزار رهایی از نظام فاسد و سرکوبگر جمهوری اسلامی نیز باشد. بیعملی در این مقطع، خطایی تاریخی خواهد بود که آیندگان آن را نخواهند بخشید.
م.نظرلی