(آموس هارل /AMOS HAREL/ تحلیلگر دفاعی روزنامه اسرائیلیهاآرتص است)
فارین افرز (Foreign Affairs)
۲۹ ژانویه ۲۰۲۵
ترجمه: شریفزاده و آزاد
آیا نتانیاهو میتواند بدون جنگ زنده بماند؟
در روزهای پس از آتشبس ۱۹ ژانویه در غزه، بسیاری از اسرائیلیها خود را در میان طوفانی از مسائل عاطفی تقریبا به اندازه شوک قتل عام ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس احساس کردند. تفاوت در این بود که این بار طوفان نه با غم و اندوه و وحشت غیرقابل توصیف بلکه با شادی و امکانپذیر بودن امیدشان برای اولین بار در بیش از ۱۵ ماه توام بود. در حال حاضر، این توافق شکننده آتشبس تحت فشار قابل توجهی قرار گرفته و ممکن است در هفتههای آینده فرو بپاشد. با این حال، در حال حاضر، جنگ در غزه و لبنان متوقف شده است و گروگانها شروع به بازگشت به خانه کردهاند. همانطور که واکنشهای گسترده در رسانههای اجتماعی و مطبوعات اسرائیل نشان میدهد، اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلیها از این توافق استقبال نموده و آنرا دلیلی برای بر پا کردن جشن استفاده کردهاند، حتی آنهایی که به دلایل استراتژیک یا ایدئولوژیک با آن مخالف هستند.
اما عکسالعملها در درجه اول در مورد برقراری صلح نیست، بلکه مهمتر از آن، در مورد چگونگی اثر این توافق برای هویت شرمنده اسرائیل درجنگ اخیراست. مسئله اصلی برای اسرائیلیها، که ممکن است توسط ناظران خارجی به طور کامل درک نشود، این است که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، سه سال پس از پایان هولوکاست، این کشور خود را با موقعیتی به عنوان «پناهگاه امن» برای یهودیان تعریف کرده بود. برای بیش از۷۰ سال، با وجود جنگهای بزرگ و چالشهای مکرر، اسرائیل توانسته بود این آرمان بنیادی را حفظ کند. اما، با حملات ۷ اکتبر، این وضعیت از بین رفت. این باور که ارتش و سایر سازمانهای امنیتی همیشه و به موقع برای نجات یهودیانی که در معرض خطر هستند آمادهاند، را کاملا از بین ببرد. و برای بسیاری از اسرائیلیها، این شکست در طول بیش از ۱۵ ماه جنگ ادامه یافت، زیرا عملیات دولت نشان داد که قادر به نجات یا بازگرداندن تعداد زیادی از ۲۵۱ گروگان اسرائیلی و خارجی به اسرائیل نیستند.
اکنون، دولت اسرائیل بالاخره شروع به ترمیم این اصول بنیانی شکسته شده خود کرده است. در زمان آتش بس، ۹۷ گروگان اسرائیلی – غیرنظامی و سرباز – وجود داشت که گمان میرفت حدود نیمی از آنها زنده باشند. هفت نفر که همگی زن بودند، تاکنون آزاد شدهاند و ۲۶ نفر دیگر قرار است در چهار هفته و نیم آینده در گروههای کوچک بازگردانده شوند. برای بسیاری از اسرائیلیها، دولت و نیروهای امنیتی هرگز نخواهند توانست اشتباهاتی را که موجب حادثه ۷ اکتبر شده را جبران کند. اما معامله گروگانها برای اولین بار از زمان آغاز جنگ، این امید را برای مردم اسرائیل بازگرداند که میتوان آن «پناهگاه امن» تا حدی بازسازی شود.
اما، این معامله با قیمت بالایی همراه خواهد بود. در «فاز اول»، در مقابل آزادی ۳۳ گروگان، اسرائیل موافقت کرده که حدود ۱۷۰۰ زندانی فلسطینی را آزاد کند، از جمله بیش از ۲۰۰ نفر که به دلیل قتل اسرائیلیها که در حال گذراندن حبس ابد بودند، و این تنها دور اول امتیازات است. پس از تکمیل «فاز اول»، ۶۴ گروگان همچنان در غزه باقی خواهند ماند که گمان میرود کمتر از ۳۰ نفر از آنها زنده باشند. آزادی آنها مستلزم آزادی هزاران زندانی فلسطینی دیگراست، از جمله بسیاری ازکسانی که در حال گذراندن چندین حبس ابد هستند. کسانی که آزاد میشوند همچنین شامل زندانیانی خواهند بود که اسرائیلیها آنها را «سلبریتیهای تروریستی» میدانند – چهرههای بلندپایه در گروههای شبه نظامی فلسطینی که مسئول سازماندهی بمب گذاریهای انتحاری با تلفات انبوه در دهه ۱۹۹۰ و دهه اول این قرن بودند. اینها زندانیانی هستند که هیچ یک ازدولتهای اسرائیل تا به حال با آزادی آنها موافقت نکرده بود.
انگیزههای نتانیاهو و ترامپ
تمام این مسائل، معضلهای بزرگ برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به حساب میآیند. او برای به قدرت ماندن خویش نیاز زیادی به شرکای ائتلافی راست افراطی خود دارد، اما آنها سرسختانه با آتشبس مخالف هستند و برخلاف اکثریت بزرگی از مردم اسرائیل خواستارازسرگیری دو باره جنگ میباشند و تهدید میکنند که در غیر این صورت استعفا خواهند داد. اگر امروز انتخابات جدیدی برگزار شود، نتانیاهو احتمالا شکست خواهد خورد. همچنین، نخست وزیر اکنون باید با دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، که فشار زیادی را برای انجام کارها ( ختم جنگ) به روش خود اعمال میکند و میگوید تحمل نخواهد کرد که جنگ در دوره ریاست جمهوری وی ادامه یابد، انتظار میرود نتانیاهو در اوایل فوریه با ترامپ در کاخ سفید دیدار کند
پس آنچه در آینده اتفاق میافتد در درجه اول به رئیس جمهور ایالات متحده بستگی دارد، دولت آینده امریکا برنامههای بزرگی دارد. ماههاست که دستیاران و مشاوران ترامپ در مورد ترتیبات منطقهای که ترامپ میخواهد ایجاد کند، در حال صحبت و برنامه ریزی هستند. به نظر میرسد هدف اصلی او درانجام معاملات چند میلیارد دلاری فناوری و دفاعی بین ایالات متحده و عربستان سعودی نهفته است. همزمان با این قرار داد، انجام توافق بزرگ، یعنی عادی سازی در روابط اسرائیل و عربستان سعودی هم مورد نظر اوست، مشابه توافقی که دولت بایدن در پاییز ۲۰۲۳ تلاش کرد انجام دهد، اما موفق نشد. (رهبران حماس بعدا خنثی کردن این توافق را یکی از انگیزههای خود برای انجام حملات ۷ اکتبر توصیف کردند.) برای دستیابی به این اهداف، ترامپ به ادامه آتشبس در غزه، و لبنان، نیاز دارد، خواه هر دو طرف واقعا به صلح علاقه مند باشند یا نه.
جنگ اشتباه پیش رفت
حوادث پشت پرده آتشبس غزه تقریبا به اندازه خود جنگ طولانی است. در نوامبر ۲۰۲۳، رهبران حماس پس از اینکه به این نتیجه رسیدند که تعداد زیاد زنان و کودکانی که به گروگان گرفتهاند، برای آنها بیشتربه یک مسئولیت و تعهد تبدیل شدهاند تا یک دارایی استراتژیک، لذا دراولین مذاکره آتشبس با اسرائیل، به میانجیگری مصر، قطر و ایالات متحده، آنها از تعویض گروگانها با زندانیهای فلسطینی استفاده کردند. اما درآن زمان، حماس عجله کرد تا این گروگانها را در ازای منفعت ناچیزی در مقایسه با معاملات گذشته آزاد کند – سه زندانی فلسطینی، عمدتا زن و خردسال، به ازای هر گروگان اسرائیلی.
در تئوری، پس از هفت روز، مبادله اولیه قرار بود به مرحله دوم منجر شود که در آن آتشبس تمدید شود و گروگانهای باقیمانده به تدریج در ازای قیمت بالاتر از اسرائیل آزاد شوند. اما مذاکرات در روز هفتم متوقف شد و برخلاف انتظارات میانجیگران، جنگ از سر گرفته شد و نیروهای دفاعی اسرائیل تهاجم زمینی گسترده خود را به مرکز غزه از سر گرفتند. به زودی، عملیات نظامی اسرايیل به مناطق جنوبی نوارهم گسترش یافت.
در ماههای بعد، علیرغم تلاشهای مکرر، مذاکرات برای یک توافق جدید شکست خورد. در ماه مه ۲۰۲۴، دولت ایالات متحده چنان از عدم پیشرفت صحبتها با دولت اسرائیل ناامید شد که رئیس جمهور جو بایدن با اعلام علنی آتشبس در مقابل معاوضه گروگانها که به گفته او به طور خصوصی توسط اسرائیل تصویب شده بود، گام فوق العادهای برداشت. اما نتانیاهو آن را رد کرد. (در واقع، این اساسا همان توافقی بود که اسرائیل اکنون با آن موافقت کرده است.) با این حال، بایدن در طول سال آخر ریاست جمهوری خود، به طور کلی از اعمال غیر اصولی نتانیاهو چشم پوشی نموده و غالبا حماس را مقصر شکست مذاکرات معرفی مینمود.
البته، بسیاری از اعضای تیم مذاکره کننده خود اسرائیل از اطلاعات دیگری هم برخوردار بودند. آنها به نتانیاهومظنون بودند و میدیدند هر وقتی که مذاکرات به نتیجهای میرسید، نخست وزیرعمدا دست به خرابکاری نتایج آن گفتگوها میزد. تصور میشد که نخست وزیر میترسید که شرکای ائتلافی راست افراطی وی، وزرا بتسلئیل اسموتریچ و ایتامار بن گویر، در صورت اجرای توافق درآن مذاکرات، استعفا دهند و دوات ائتلافی وی ساقط گردد. و در آن صورت، خود نتانیاهو که مواجه با خطرفزاینده قانونی در سه پرونده فساد علیه وی که او را حتما دچار مشکلات فوق العادهای خواهد کرد. بنابراین، به نظر میرسید که نخست وزیر با سنگ اندازی مداوم برای توافق، بقای سیاسی و شخصی خود را بر بازگرداندن گروگانها به خانه در اولویت قرار میدهد.
بی تفاوتی آشکار دولت نسبت به گروگانها، ناامیدی اسرائیلیها را عمیق تر کرد.
در همین حال، ادامه ناکامی دولت در دستیابی به توافق، اعتراض فزایندهای را در میان بخشهای بزرگی از مردم اسرائیل به رهبری خانوادههای گروگانها برانگیخت. در تل آویو، دهها هزار نفر در تظاهرات هفتگی جمع شدند و یک میدان بزرگ در نزدیکی مقر ارتش اسرائیل به «میدان گروگانها» تغییر نام داده شد. خانوادههای گروگان و فعالان معترض اغلب جادههای اصلی را مسدود میکردند. درسطوح مختلف جامعه اسرائیل، ابتکارات اعتراضی نمادین و کمتر تقابلی نیز پدیدار شد، مانند نمایش صندلیهای پلاستیکی خالی، روبانهای زرد، و پوسترهایی با عکسهای بزرگ از گروگانها و کلماتی مثل “اگر دختر شما بود چه میشد؟” چهرهها و داستانهای شخصی گروگانها تقریبا در همه خانههای اسرائیلی شناخته شد و بسیاری از آنها، گروگان خاصی را به عنوان قهرمانی پذیرفتند. بی تفاوتی آشکار دولت نسبت به سرنوشت گروگانها – علیرغم کنترل نظامی تقریبا کامل ارتش اسرائیل بر غزه واین واقعیت که بسیاری از گروگانها در چند مایلی مواضع ارتش اسرائیل نگهداری میشدند – بیشتر ناامیدی مردم را عمیق تر کرد.
در طول این جنگ، ارتش اسرائیل موفق شد تنها هشت گروگان را از غزه نجات دهد که حدود سه درصد از کل گروگانها بود. در همین حال، دهها جسد گروگانها پیدا شدند که توسط فلسطینیها در مکانهای مختلف نوار پنهان شده بودند. این نتایج برای اسرائیل که مدتهاست به مأموریتهای «نجات جسورانه» خود افتخار میکند، به طرز شگفت انگیزی ضعیف مینماید. عملیات انتبی در سال ۱۹۷۶، حمله کماندوهای اسرائیلی به اوگاندا و حملهای که در آن برادر بزرگتر نخست وزیر، سرهنگ دوم یوناتان نتانیاهو، کشته شد را در نظر بگیرید: این عملیات موفق شد ۱۰۲ نفر از ۱۰۶ گروگان را که توسط ستیزه جویان فلسطینی بازداشت شده بودند، نجات دهد. اما، در دهههای پس از آن، خطرات ناشی از چنین عملیات نجات بخشانه بتوسط قوای اسرائیل، هم برای نیروهای نجات نخبه اسرائیلی و هم برای خود گروگانها افزایش یافته است.
با ادامه جنگ بدون توافق در غزه، امید به نجات گروگانها بیشتر کاهش یافت. در ژوئن ۲۰۲۴، پس از آنکه نیروهای اسرائیلی چهار گروگان را از اردوگاه پناهندگان نصیرات در مرکز غزه نجات دادند، حماس دستورالعمل خود را به نگهبانان گروگانها تغییر داد: به آنها گفته شد که اگر آنها فعالیت نظامی اسرائیل را در نزدیکی خود تشخیص دهند، باید گروگانها را اعدام کنند تا از آزادی آنها جلوگیری شود. دو ماه بعد، اتفاق غم انگیزی رخ داد، زمانی که ربایندگان گروگانها، پس از شنیدن صدای حرکت خودروهای زرهی ارتش اسرائیل در نزدیکی، شش غیرنظامی اسرائیلی را به قتل رساندند. در میان قربانیان، هرش گلدبرگ-پولین، یک جوان اسرائیلی-آمریکایی بود که حمایت گسترده خانوادهاش از آزادی او واکنشهای قابل توجهی را در اسرائیل و جهان غرب برانگیخته بود. برای بسیاری از اسرائیلیها سخت بود که این را نتیجه یک شکست در جنگ به حساب نیاورند.
ترامپ یا یک مانع سخت
اگر آتشبس ۱۹ ژانویه نشانهای از یک نقطه عطف احتمالی باشد، بحران ترمیم اعتماد به نفس مردم اسرائیل به دولت، راه درازی را در پیش خواهد داشت. جامعه اسرائیل به شدت قطبی شده است و شخصیت تفرقه افکن نتانیاهو روند بازسازی را پیچیده ترکرده است. علاوه بر این، ناتوانی دولت در عمل به وعده خود برای دستیابی به «پیروزی کامل» بر حماس، علیرغم برتری قاطع ارتش اسرائیل در میدان نبرد، آشکارا است. امتناع نتانیاهو از اجازه دادن به تحقیقات مستقل در مورد ناکامیهای منجر به ۷ اکتبر، مانع قابل توجهی دیگری بر سر راه هر گونه آشتی ملی ایجاد کرده است.
علاوه بر این، به عنوان بخشی از آتش بس، دولت اسرائیل امتیازات قابل توجه دیگری نیز داده است که نمایش دهنده پیروزی کامل نتانیاهو نیست. ارتش اسرائیل از کریدور امنیتی که در مرکز غزه برای تقسیم شمال و جنوب ایجاد کرده بود، عقب نشینی کرده و متعهد شده است که در هفته هفتم آتشبس از کریدور موسوم به فیلادلفی در امتداد مرز جنوبی غزه با مصر، در نزدیکی رفح، عقب نشینی کند. اسرائیل تقریبا به طور قطع بر حفظ نوعی حضور نظامی در آنچه که آن را محیط امنیتی مینامد، اصرار خواهد ورزید – منطقه حائل حدود یک کیلومتر فراتر از حصار مرزی به داخل سرزمین فلسطین در سراسر مرز گسترش مییابد.
این امتیازات، همراه با آزادی زندانیان فلسطینی، نه تنها از سوی احزاب راست افراطی بلکه از سوی حامیان اصلی نتانیاهو نیز انتقاد شدیدی را برانگیخته است. کانال ۱۴ را در نظر بگیرید، شبکه تلویزیونی طرفدار نتانیاهو که شبیه ترکیبی از فاکس نیوز و نیوزمکس است، در طول جنگ، این شبکه تمام پرسشها را در مورد مقصر بودن نخست وزیر درشکستهای امنیتی فاجعه بار در ۷ اکتبر منحرف میکرد و هر تصمیمی را که او در این مدت گرفته بود توجیه مینمود. اما واقعیت آتشبس و امتیازات بی سابقهای که شامل آن شده است، روایت کانال ۱۴ را دگرگون کرده است. اکنون، تبلیغات معمول طرفدار دولت این شبکه جای خود را به بحثهای الهیاتی بین وفاداران و کسانی که ناگهان منتقد میشوند، داده است. یکی از روزنامه نگاران اذعان کرد: «اگر این توافقی بود که یائیر لاپید [نخست وزیر سابق اسرائیل و رهبر فعلی اپوزیسیون] به دست میآورد، من با آن مخالفت میکردم. اما از آنجایی که این نتانیاهو است، من از آن حمایت میکنم.» کسانی که در جناح راست تند تر قرار دارند این توافق را “تسلیم شرم آور” مینامند.
رل ترامپ در روند اخیر جنگ
بدون شک ترامپ عامل اصلی در ایجاد تغییرات اخیر در جنگ است. تغییر عمده، بین ژوئیه ۲۰۲۴، زمانی که اسرائیل از توافق آتشبس خودداری کرد، و ژانویه ۲۰۲۵، زمانی که کم و بیش همان توافق را پذیرفت، ساده است: ترامپ در انتخابات پیروز شده بود و در حال آماده شدن برای به قدرت رسیدن بود. برخلاف حامیان سرسخت خود، نتانیاهو بلافاصله پیامدهای پیروزی ترامپ را برای اسرائیل درک کرد. از زمان انتخابات ایالات متحده، بحثهای آتشینی بین دستیاران ترامپ و نتانیاهو صورت گرفت. ران درمر، عضو کابینه اسرائیل، که نزدیکترین معتمد نتانیاهو و تماس کلیدی دیرینه او با دولتهای جمهوری خواه است، چندین بار به واشنگتن و املاک ترامپ در مار-آ-لاگو اعزام شده بود.
در حالی که حامیان نتانیاهو انتصاب متحدان راستگرای سرسخت اسرائیل به سمتهای ارشد ایالات متحده را جشن میگرفتند، نتانیاهو و درمر به اولویتهای متفاوت ترامپ توجه داشتند. آنها تشخیص دادند که بسیاری از مشاوران ترامپ دارای تمایلات انزواطلبانه هستند و نسبت به مداخلات نظامی باشک و تردید مینگرند. خود رئیس جمهور بارها قبل و پس از انتخاب خود اعلام کرده است که علیرغم ادعاهای خلاف آن، قصد دارد به جای شروع جنگهای جدید، به جنگ پایان دهد.
در مورد اسرائیل، هدف فوری ترامپ متوقف کردن جنگ درغزه به عنوان بخشی از تبادل گروگانها بود. با نزدیک شدن به روز تحلیف، او بارها بر فوریت موضوع تأکید کرد و حتی تهدید کرد که اگر خواستهاش برآورده نشود، «دروازههای جهنم را باز خواهد کرد». در اسرائیل، بسیاری این را به عنوان تهدیدی علیه حماس یا شاید حتی بیشترازآن علیه مصر و قطر، میانجی در مذاکرات، تفسیر کردند. اما نتانیاهوهم شاید آن را به عنوان پیامی که متوجه او نیز هست، درک کرده باشد.
در اواخر دسامبر، ترامپ و بایدن به تفاهم غیرعادی در مورد غزه رسیدند: هر دو دولت برای دستیابی به آتشبس تا ۲۰ ژانویه با یکدیگر همکاری کنند. در آن زمان، مذاکرات فشرده در دوحه قطر، بین هیئت اسرائیلی و نمایندگان میانجیها و به طور جداگانه با رهبری حماس در خارج از کشوراز سر گرفته شد. در یک انحراف فوق العاده از پروتکل معمول برای دولتی که هنوز به قدرت نرسیده است، استیو ویتکوف، فرستاده منصوب شده ترامپ در خاورمیانه و یکی از سرمایه داران املاک و مستغلات نیویورک، به مذاکرات پیوست. ویتکوف که فاقد هر گونه پیشینه حرفهای درامورخاورمیانه بود، اما اودارای استعداد زیادی درانجام معامله میباشد، شرکت کنندگان اسرائیلی گزارش دادند که به محض ورود او به سالن، مذاکرات شتاب گرفت.
نتانیاهو بین فشار ترامپ و تهدیدهای راست افراطی گرفتار بود.
سپس، در روز جمعه، ۱۰ ژانویه، اتفاق قابل توجهی رخ داد. ویتکوف ازدوحه با نتانیاهوتماس گرفت، او خواستار دیدارفوری در صبح شنبه با وی در اورشلیم شد. نتانیاهو که پس از جراحی پروستات دوره نقاهت را سپری میکرد، و اوبه ندرت در روز شنبه جلساتی برگزار میکند، لذا سعی کرد آن ملاقات را به شنبه شب موکول کند. اما ویتکوف اصرار کرد و نتانیاهو نتوانست آن ملاقات را قبول نکند. منابع اسرائیلی ملاقات آنها را با عباراتی اغراق آمیز توصیف کردند و آن را به صحنههایی از «پدرخوانده» تشبیه نمودند. عصر همان روز، نتانیاهو به مقامات ارشد – دیوید بارنیا، رئیس موساد، رونن بار، و سرلشکر نیتسان آلون، هماهنگ کننده زندانیان و مفقودین ارتش اسرائیل، اجازه داد تا برای اولین بار پس از ماهها به قطر سفر کنند. این بار، او به آنها اختیارات گسترده تری برای مذاکرات اعطا کرد. هشت روز بعد، این توافق امضا شد و یک روزقبل از مراسم تحلیف ترامپ اجرایی شد.
با وجود امتیازات قابل توجه، نتانیاهو هنوز آشکارا درمورد توافق آتشبس با مردم اسرائیل صحبت نکرده است. در عوض، او همچنان به ارسال پیامهای متناقض به مخاطبان مختلف ادامه میدهد. سیاست دیرینه نتانیاهو همیشه در جمع کردن و خلاصه کردن وحشتهایش بوده و این بار، او بین فشار ترامپ و تهدیدهای راست افراطی برای برچیدن دولتش سرگردان مانده است. از اواخر ژانویه، به نظر میرسید که ترس او از ترامپ غالب شده بود، اما داستان هنوزبه اتمام نرسیده . اگرچه بن گویر در اعتراض به توافق از دولت استعفا داد و اسموتریچ اعلام کرد که تا تکمیل فاز اول توافق صبر خواهد کرد، هر دو نشان دادهاند که اگر نتانیاهو اجرای توافق را متوقف کند و جنگ را از سر بگیرد، دوباره به ائتلاف خواهند پیوست.
یک روز پس از اجرایی شدن توافق، اسموتریچ در یک مصاحبه رادیویی گفت که بایدن نامهای به نتانیاهو داده است که به اسرائیل اجازه میدهد در صورت شکست مذاکرات مرحله دوم، خصومتها را در چهل و سومین روز توافق ازسربگیرد. امیر تیبون، روزنامه نگار اسرائیلی، صریحا این وضعیت را چنین توصیف کرد: «نتانیاهو ترامپ را فریب میدهد و برای خرابکاری در توافق آتشبس آماده میشود». تیبون پیش بینی کرد که نتانیاهو میتواند این کار را انجام دهد: او به سادگی با به تعویق انداختن مذاکرات مرحله دوم تا پایان زمان، یا با ایجاد تشدید عملیات خشونت آمیزبرعلیه فلسطینیها در کرانه باختری دست به اینعمل خواهد زد.» در حال حاضر، فعالان راست افراطی اسرائیلی در روستاهای کرانه باختری به فلسطینیان حمله میکنند و اموال آنها را در اعتراض به آزادی زندانیان به آتش میکشند، و شین بت در حال آماده شدن برای حملات تروریستی احتمالی توسط فعالان راست افراطی است که به دنبال منحرف کردن توافق هستند. اسرائیل کاتز، وزیر دفاع، که به عنوان عروسک خیمه شب بازی نتانیاهو شناخته میشود، او با اعلام آزادی گذاشتن عوامل چندین شهرک نشین راست افراطی از بازداشت اداری، تنشها را بیشتر کرده است.
دیوید ماکوفسکی، تحلیلگر انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک و ناظر قدیمی نتانیاهو، استدلال میکند که نخست وزیر تلاش خواهد کرد تا راه میانهای پیدا کند. او میگوید نتانیاهو «سعی خواهد کرد ترامپ را متقاعد کند که چند هفته یا چند ماه دیگر به او فرصت دهد تا عملیات نظامی علیه حماس را تکمیل کند – اوحساب میکند که حواس رئیس جمهور منتخب را میتواند به مسائل دیگر پرت کند.»
جرقههایی در خاکستر
در ۱۹ ژانویه، حماس تلاش کرد که از آزادی سه گروگان اول – رومی گونن، امیلی داماری و دورون اشتاین برچر – برای نمایش مجدد قدرت، بهره برداری کند. دهها تن از اعضای شاخه نظامی این کشور، مسلح و نقابدار، در مرکز شهر غزه در مقابل دوربینها حاضر شدند، منطقهای که از زمان آتشبس قبلی به دلیل حملات ارتش اسرائیل به سختی آسیب دیده بود. در اطراف آنها، جمعیتی بی قرار جمع شده بودند. ساکنان فلسطینی به خودروی حمل گروگانها که برای تحویل به پرسنل صلیب سرخ در حرکت بودند هجوم بردند و برخی حتی سعی کردند به زورخود را به خودرو برسانند. شبه نظامیان حماس سلاحهای خود را برای عقب راندن آنها تکان دادند و هرج و مرج در صحنه ایجاد کردند. اما وقتی دوربینها محوطه اطراف آنرا نشان میدادند، محدودیتهای تواناییهای حماس آشکارمی شد. تنها چند صد شهروند در این منطقه جمع شده بودند ومحوطه شامل ساختمانهای ویرانه حاصل جنگ بود.
حماس، غزه و فلسطینیها در حال حاضر
حماس برخلاف وعدههای نتانیاهو درغزه نابود نشده است وعلیرغم ضربات شدیدی که در طول جنگ متحمل شد، همچنان به حفظ برخی از مسئولیتهای غیرنظامی و تواناییهای نظامی خود ادامه میدهد. این احتمالا به امتناع اصرار نخست وزیر از پذیرفتن هر گونه بحث در مورد «روز بعد» در غزه است. اوبرای نا روشن نهگداشتن آینده وضع غزه، همچنین بطور آشکار مانع تهیه پیش نویس راه حلهایی است که شامل شرکت تشکیلات خود گردان فلسطین – شهرهای کرانه باختری را اداره میکند- میباشد.
در همین حال، غزه ویران شده است – حداقل ۷۰ درصد از خانهها غیرقابل سکونت هستند – و بهایی که فلسطینیها پرداخت کردهاند بسیار زیاد بوده است. به گفته وزارت بهداشت فلسطین که تحت کنترل حماس است، بیش از ۴۷،۰۰۰ نفر از اهالی غزه در جنگ کشته شدهاند. رقم نهایی میتواند بسیار بیشتر باشد، زیرا بسیاری از اجساد هنوز در زیر ویرانهها مدفون هستند. (وزارت بهداشت فلسطین غیرنظامیان را از جنگجویان متمایز نمیکند). ارزیابیهای اسرائیل ادعا میکند که حدود ۲۰،۰۰۰جنگجوی حماس کشته شده است.
توافق کنونی، اگر فرو نپاشد، ممکن است به حماس اجازه دهد تا با وجود موقعیت ضعیف شده خود زنده بماند و به سرعت کنترل غزه را به دست بگیرد. اما نتانیاهو، تحت تهدیدهای ترامپ، تنها کسی نیست که اخیرا موضع خود را نرم کرده است. جنگ طولانی ساکنان غزه را کاملا خسته کرده است، نزدیک به ۹۰ درصد آنها از خانههای خود آواره شده و مجبور به زندگی در اردوگاههای چادری موقت در بخش جنوبی نوارغزه شدهاند. برخی از آنها ماههاست که عمدتا از کمکهای بشردوستانه و پزشکی محروم میباشند.
حماس همچنین با کاهش چشمگیر حمایت خارجی مواجه است. حزب الله، متحد منطقهای آن، در پاییز گذشته در جنگ با ارتش اسرائیل متحمل شکست ویرانگری شد. و حامی حماس، ایران، با شکستهای بزرگی از جمله حمله هوایی سنگین اسرائیل در پایان اکتبر ۲۰۲۴ مواجه شده بود. ضربه دیگری به «محور مقاومت» ایران با سقوط رژیم رئیس جمهور بشار اسد در سوریه در ماه دسامبر صورت گرفت. در نتیجه، در ماه ژانویه، حماس خود را تقریبا منزوی دید و چارهای جز سازش نداشت. آنچه کمتر مشخص است این است که این همسویی نادر اولویتها و فشارها تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.
حساب دست راستی؟
کاخ سفید ترامپ، با توجه به اینکه برنامههای خود برای منطقه رادر معرض خطر بداند، بعید است درمقابل جناح راست نتانیاهو که تلاش میکند آتشبس را از بین ببرد، عقب نشینی کند. در حال حاضر، فهرست آرزوهای ترامپ در حال شکل گیری است: آرامش بلندمدت در غزه، توافق عربستان سعودی، عادی سازی روابط و در صورت امکان، توافقی برای از بین بردن تهدید هستهای ایران. ترامپ «فشار حداکثری» خود را علیه تهران که به رغم ضرباتی که متحمل شده است، اما در حال پیشبرد برنامه هستهای خود است، تجدید خواهد کرد. اما در حال حاضر بعید به نظر میرسد که او از حمله پیشگیرانه به تاسیسات هستهای ایران حمایت کند، آنطور که برخی در دولت نتانیاهو مشتاقانه امیدوار هستند.
در عوض، ترامپ احتمالا به دنبال اهرم هماهنگی نزدیک خود با نتانیاهو و شاید تامین مهمات دقیق برای نیروی هوایی اسرائیل خواهد بود تا به ایرانیها این پیام را بدهد که بهتر است توافق هستهای جدیدی را امضا کنند، حتی اگر این توافق بسیار سخت تر از توافقی باشد که آنها با باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به دست آوردند. حرکت ترامپ احتمالا انگیزه دیگری دارد که به ماهیت رقابتی و تحقیر او نسبت به اسطورههای اوباما مربوط میشود. منابعی در واشنگتن ادعا میکنند که ترامپ به دنبال برنده شدن جایزه صلح نوبل در سال اول دوره دوم ریاست جمهوری خود است. مسیر رسیدن به این جایزه احتمالا از اورشلیم، ریاض و تهران بیشتر از طریق توافق صلح بین روسیه و اوکراین میگذرد.
اگر نتانیاهو توافق را پیش ببرد، دولت ممکن است سقوط کند.
قبول یکی از مؤلفههای برنامه ترامپ که در حال تهیه است، پایان جنگ در غزه است، برای راست افراطی اسرائیل دشوار خواهد بود که آین مؤلفه را براحتی قبول کنند. اگر نتانیاهو به اجرای مرحله دوم توافق، از جمله خروج کامل از نوار بپردازد، دولت او احتمالا سقوط خواهد کرد. و حتی اگردولت وی به طور معجزه آسایی برای چند هفته دیگر تا پایان ماه مارس زنده بماند، احتمالا در آن زمان به دلیل بحران سیاسی در حال توسعه در مورد تلاش برای معافیت همه مردان اولترا ارتدوکس (حریدیم) از خدمت سربازی اجباری فرو خواهد پاشید. از نظر تئوری، نتانیاهو میتواند تصمیم بگیرد که از نظر سیاسی به سمت اسرائیلیهای مرکز گرا بچرخد، و در سایه ترامپ پنهان شود و اعلام کند که تنها او میتواند هم به توافقات تاریخی دست یابد و درعین حال امنیت اسرائیل را هم حفظ نماید. نتانیاهو باید همه این کارها را در حالی انجام دهد که محاکمه فساد او در حل پیشرفت است و تهدید دیگری برای آینده او اضافه میکند – کارزاری از سوی خانوادههای داغدار سربازان کشته شده در ۷ اکتبر برای ایجاد یک کمیسیون تحقیق مستقل برای بررسی ناکامی دولت در جلوگیری از قتل عام هم در جریان است.
اران هالپرین، کارشناس روانشناسی سیاسی در دانشگاه عبری اورشلیم، به طور قانع کنندهای استدلال کرده است که دلیل واقعی مخالفت راست افراطی اسرائیل با پایان دادن به جنگ درغزه، سیاسی یا ایدئولوژیک نیست. او مینویسد: آنچه واقعا تلاش برای خرابکاری در این توافق را هدایت میکند، نگرانی است که این توافق «پیوند بنیادی بین استفاده نامحدود از نیروی نظامی و توانایی تامین امنیت شهروندان اسرائیل» را از بین ببرد. به عبارت دیگر، پایان جنگ در نهایت اسرائیلیها را وادار خواهد کرد تا بپذیرند که دولت دست راستی نتانیاهو با وجود ۱۵ ماه جنگ وحشیانه، در جلوگیری از ۷ اکتبر یا در واقع شکست گروهی که مرتکب آن شده بودند، کاملا شکست خورده است.
در طول پنج سال گذشته، اسرائیلیها همه گیری کووید-۱۹، پنج دوره انتخاباتی، تلاش برای تصویب اصلاحات قضایی بسیار تهاجمی و جنگی را که با یک قتل عام وحشتناک آغاز شد و به طور همزمان به چندین عرصه گسترش یافت، تحمل کردهاند. با توجه به همه نشانهها، سال آینده آرام تر نخواهد بود. اما در این مدت، احتمالا نه تنها سرنوشت غزه چه خواهد بود، بلکه همچنین مشخص خواهد شد که نقش اسرائیل در خاورمیانه جدید که توسط رئیس جمهور آینده آمریکا پیشبینی شده است، چه خواهد بود، حتی خود این چشم انداز، مانند بسیاری از ایدههای دیگرترامپ، غیر قابل پیشبینی است.