ترکمن سسی – مهران قزلجه کارشناس ارشد مدیریت شهری – در دهه های اخیر باتوجه به تحولات و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، زمینه های لازم و کافی برای رشد و افزایش مراکز شهری در کشور فراهم شده است، به طوریکه تعداد شهرهای کشور از ۶۳۹ شهر در سال ۱۳۷۵ به ۱۲۴۱ شهر در سال ۱۳۹۵ رسیده است…
که نشان می دهد تعداد شهرها در طی دو دهه حدودا ۲ برابر افزایش یافته و این افزایش تعداد شهرها از طریق ایجاد شهرهای جدید و یا تبدیل روستاها به شهر صورت پذیرفته است.
براساس آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۷۵ تعداد شهرهای استان گلستان ۱۶ شهر و جمعیت شهری استان معادل ۴۱.۲۹ درصد بوده که این میزان در سال ۱۳۹۵ به ۲۹ شهر و جمعیت شهری به ۵۳.۲۸ درصد افزایش یافته است. حال باید دید که جمعیت شهری در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۴۰۵ چه میزان خواهد بود.
باتوجه به روند تبدیل روستاهای استان گلستان به شهر، ما را بر آن داشت که تحلیلی بر روند تبدیل روستا به شهر و معضلات شهرهای کوچک جدید التاسیس داشته باشیم.
۱- عدم نگاه جامع به شهرهای کوچک یا همان تبدیل نقاط روستایی به شهر را می توان بزرگ ترین معضل شهرهای کوچک عنوان نمود. به طوریکه اغلب روستاهای تبدیل شده به شهر، نه اقتصاد غیرکشاورزی دارند و نه روابط غیرقومی و پیچیده در آن دیده می شود.
۲- نبود درآمد پایدار یکی دیگر از مشکلات اساسی این شهرها می باشد که مدیریت شهری را به ویژه در امور مالی با مشکلات زیادی روبرو کرده است. شهرهای کوچک با گرایش های شهری، در دل خود سادگی روستا را دارند و غالباً از مناسبت های اقتصادی و اجتماعی روستایی برخوردارند و مدیریت این شهرها به شدت به بودجه دولت وابسته بوده و برای جبران هزینه های خود وابستگی شدیدی به وزارت کشور دارند. همچنین این موضوع در استان های غیر صنعتی مانند گلستان به دلیل پایین بودن دریافتی از محل مالیات بر ارزش افزوده امور مالیاتی استان، بیش از پیش نمایان می گردد.
همچنین باتوجه به زیاد نبودن محدوده شهرهای کوچک، درآمد شهرداری از محل عوارض قابل توجه نبود، لذا چاره کار را در کمیسیون ماده ۱۰۰ و فروش تراکم می بینند که به شدت با واقعیت شهر سالم در تناقض می باشد.
۳- عدم استفاده از نیروهای متخصص در مدیریت شهری، یکی دیگر از مشکلات و معضلاتی است که شهرهای کوچک با آن مواجه هستند. شهرهای کوچک به علت نبود امکانات و تسهیلات کافی، نبود فرصت های شغلی متنوع و از سویی دیگر وجود دانشگاه های معتبر و فرصت های تحصیلی در شهرهای بزرگ، سبب مهاجرت نخبگان شده است و در انتخاب مسئولین و مدیران شهری در شهرهای کوچک، به گونه ای با مسئله گتوها و پیوندهای قومیتی مواجه هستیم و اعضای شورای شهر نیز اغلب نتوانسته اند، شهردار مناسب برای شهر انتخاب نمایند.
شایان ذکر است که بین روستا و شهر تفاوت هایی وجود دارد و هر یک دارای ویژگی های خاصی می باشند. به عنوان مثال، در روستا برخورد چهره به چهره بوده و همه خانواده ها از ارزش های مشترک فرهنگی برخوردارند. در روستاها افراد قابل توجهی از جمعیت مستقیماً بر روی زمین کار می کنند، چشم اندازهای طبیعی بر چشم اندازهای انسان ساخت برتری دارند، تراکم جمعیت کمتری نسبت به شهرها داشته و در جوامع روستایی نگرش ها و رفتاهای اجتماعی یک دست و متجانس است.
آنچه که مشخص است، سیاست تبدیل روستا به شهر در صورتی که زمینه های لازم اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در سطح روستاها به وجود نیامده باشد، نه تنها مشکلات جامعه روستایی را حل نمی کند، بلکه بر مشکلات آن ها خواهد افزود.
شایان ذکر است، جهت نگارش این مقاله، از مطالب مرکز مطالعات شهری و روستایی سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور نیز استفاده شده است.