بیانیه شورای مدیریت گذار به مناسبت ۲۵ شهریور، سالگرد آغاز انقلاب زن زندگی آزادی
ژینا- مهسا امینی دختر کرد تبار ایران زمین سال گذشته در ۲۲ شهریور ماه توسط ماموران گشت ارشاد در تهران بازداشت و بعلت ضرب و شتم در مرکز پلیس اخلاقی به بیمارستان منتقل و سه روز بعد، در ۲۵ شهریور فوت کرد. خانواده او علیرغم تمام ترفندها و ممانعت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، توانستند مراسم خاکسپاری او را در آرامستان آیچی سقزبا حضور مردم این شهر برگزار کنند. ماموران گشت ارشاد زمانیکه او را در ورودی ایستگاه مترو صدا زدند نامش را نپرسیدند ولی تاریخ جمهوری اسلامی در همان لحظه به قبل و بعد از مهسا تقسیم شد و اعتراضات زن زندگی آزادی به جنبش درآمد.
قتل دردناک مهسا-ژینا امینی، دختر بیگناه کرد توسط ماموران و عاملان رژیم اسلامی، روان جامعه ایرانی را به درد آورد و خرمن خشم مردم را در تمام کشور شعله ور کرد. دو خبرنگار زن “نیلوفر حامدی” و” الهه محمدی” که خبر این قتل حکومتی را رسانهای کردند، به جرم افشای حقیقت از آن تاریخ تا کنون در زندان یسر میبرند.
از روز ۲۶ شهریور اعتراضات در دیگر مناطق کشور شروع شد.”نیکا شاکرمی” آغازگر سنت روسری سوزان در ۲۹ شهریور بدست نیروهای امنیتی رژیم به شکل فجیعی به قتل رسید.” سارینا” در ۳۰ شهریور و بعد از او “حنانه کیا” و “مهسا موگویی” و صدها جوان دیگر خاک ایران زمین را گلگون کردند و بدین سان دومینوی اعتراضات و تظاهرات در شهرهای ایران پا گرفت و حماسه زن ژندگی آزادی رقم خورد. تصویری که جوانان دهه هشتادی به جهان ارائه کردند، از جنس دیگری بود ولی جانمایه اش را از تحولات اجتماعی جاری و مبارزات مدنی سالهای پیشین خود گرفته و تبلور انباشت آگاهی تاریخی و تجربه مستقیم آنان از حکومت دینی بود.
ژینا نماد تمام ستمها و تبعیضی شد که زنان ایران در طی بیش از چهار دهه حکومت زن ستیز اسلامی با پوست و گوشت خود تجربه و حس کرده بوند. ژینا همان “هما دارابی” بود که تنش را بعنوان اعتراض به آتش کشید، ژینا همان “دختر آبی” هوادار تیم استقلال بود که جانش را در اعتراض به واپسگرایی دینی طعمه حریق کرد، ژینا همان “رومینا اشرفی” بود که با داس “جهل مقدس” سر بریده شد، زینا همان “سپیده رشنو” بود که بخاطر دفاع از پوشش اختیاری شکنجه و تحقیر شد، تحقیر زنانگی که در محتوای واقعی اسلام سیاسی تعبیه شده است و جمهوری اسلامی ” آپارتاید جنیستی” را بیش از چهل سال علیه زنان ایران به اجرا در آورده ، حیات و موجودیت آنان را تهدید و شان انسانی آنان را نابود کرده بود. حجاب اجباری نماد این بردگی زنانه بود و به همین خاطر هم شورش زنان و” روسری سوزان” ، به نماد مقاومت و یکی از ستونهای انقلاب زن زندگی آزادی تبدیل شد.
انقلاب زن زندگی آزادی، پیپش از آنکه یک انقلاب سیاسی صرف باشد، یک انقلاب شناختی است که تغییر ذهنیت و نگرش زنان و جوانان ایرانی را در مورد فرهنگ، سیاست و تحولات اجتماعی به زیباترین شکل به نمایش گذاشت، یک انقلاب اجتماعی تمام عیار که عمیقترین لایههای تاریخ، مذهب وسنت و حکومت دینی را به چالش کشیده است. از این منظر انقلاب ژینا در حال گذار از باورها و الگوهای کهن، گذار از جهالت دینی و در نهایت گذار سیاسی از جمهوری اسلامی است. این رنسانس جاری به تولد شهروند ایرانی منجر شده است که مطالبات خودش را با ارزشهای جهانشمول دموکراتیک میسنجد و در تلاش برای برپایی ساختاری عاری از تبعیض است که در آن شهروند از حقوق اساسی خود و شان انسانیش یرخوردار یاشد.
گفتمان زن زندگی آزادی آنچنان زلزلهای در حیات سیاسی جامعه ایران ایجاد کرده که همه بازیگران قدرت را به تامل وا داشته است. این گفتمان میرحسین موسوی را به حمایت از خود واداشت و اصلاح طلبان حامی نظام را به صف گذارگرایان کشاند و با شکاف عمیقی که در ساختار سیاسی حکومت ایجاد کرده، ریزش در طیف باورمندان به نظام اسلامی را باعث شده است. عدم موفقیت در به زیر کشیدن حکومت اسلامی در فاز اول این انقلاب از ارزش دستاوردهای انقلاب ژینا نمیکاهد. بیشک چالش اصلی نیروهای راستین گذار از جمهوری اسلامی، خلع ید از نظام موجود و پی افکندن سازوکارهای لازم برای انتقال قدرت به یک نظام سیاسی جایگزین متناسب با مطالبات آن است. این وظیفه سترگ در مقابل اپوزیسیون دموکراسیخواهی قرار دارد که با حس مسئولیت ملی و درایت سیاسی بتوانند مشارکت رنگین کمان سیاسی و اجتماعی ایران را تامین کند و نجات ایران را از دست واپسگرایان جنایتکار رقم بزند.
انقلاب زن زندگی آزادی، نه تنها در کشور ایران بلکه در تمام کشورهای منطقه خاورمیانه نیز بذر خود را کاشته است و به الگویی برای مبارزه همه حاشیه نشینان تاریخ تبدیل شده است. فراتر از خاورمیانه اسلامی، در گستره جهانی نیز مهسا- ژینا امینی به نماد مبارزه زنان و جوانان ایرانی برای آزادی و برابری تبدیل گشته و مورد پشتیبانی و همراهی وسیع قرار گرفته است.
امروز که در آستانه سالگرد قتل حکومتی ژینا قرار داریم، فلاکت حکومت اسلامی در مقابل این انقلاب بزرگ و هراس آن بیشتر از گذشته نمایان شده است. حکومت اگرچه با سرکوب خیابان را خلوت کرده ولی نتوانسته آنرا تصاحب کند. خیابان به صحنه اعتراض باشکوه زنان و میدان امتناع آنان تبدیل گشته و به قول “نرگس محمدی”مزار کشته شدگان به محفل سربلندان و زندانها به دژهای مقاومت و اعتراض و صدای توماج و یاسین و یراحی در تمام آن جغرافیای پهناور طنین افکن شده است.
شورای مدیریت گذار در مقابل مادر و پدر مهسا- ژینا امینی بخاطر پایمردی و مقاومتی که در این یکسال به خرج دادهاند سر تعظیم فرود میآورد و از همه مردم دعوت میکند در مراسم سالگرد مهسا آنان را تنها نگذارند.
شورای مدیرت گذار همدلی و همدردی خود را با تمام خانوادههای دادخواه ایران و آسیب دیدگان انقلاب زن زندگی آزادی اعلام میدارد و در مقابل بهاره هدایتها، سپیده قلیانها، زینب جلالیها، علی یونسیها و همه زندانیان سیاسی که بر سر پیمان خود با مردم ایستادهاند، سر تعظیم فرود میآورد. شورای مدیریت گذار به مردم رنجدیده بلوچستان و کردستان که در انقلاب زن زندگی آزادی با وجود تحمل بیشترین فشارها و تلفات، همچنان آوازه خوان خستگی ناپذیر همبستگی ملی هستند، درود میفرستد.
شورای مدیریت گذار، از همه مردم ایران میخواهد در روز ۲۵ شهریور به هر شکلی که صلاح میدانند همراهی و همگامی خود را با انقلاب زن زندگی آزادی بیان کنند. روایتهای انقلاب ژینا باید بازگو شود، در ترانهها، در شعارهای شبانه و در آرامستانها و گرامیداشت آنانی که برای آزادی ایران جانشان را فدا کردند.
مهسا- ژینا امینی امروز دختر ایران است و در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران جاودانه شده است. یاد و نامش مبارک و خجسته باد.
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی
دبیرخانه شورای مدیریت گذار
۲۴ شهریور ۱۴۰۲