۱۶ خردادماه ۱۳۷۹ کانون نویسندگان ایران یکی از پیگیرترین اعضای خود را از دست داد و هوشنگ گلشیری که نسلی از داستاننویسان معاصر وامدار او هستند، جهان واژگان و حرمت بیچون و چرا بر واژگان را در سفر به خاک، وانهاده و رفت.
گلشیری زادهی ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ در اصفهان است که علامندیاش به ادبیات او را از همان ابتدای جوانی به نوشتن متمایل کرد چنانکه در این راه به تحصیل در رشتهی ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان مشغول شد. سرآغاز فعالیتهای ادبی او را میتوان پایهگذاری جرگهی ادبیِ جُنگ اصفهان دانست که به همراه چند نویسندهی روشنفکر، جریانی از نقد و بررسی و چاپ آثار پیشرو ادبی را در دههی ۴۰ بنیان نهادند.
گلشیری از نسل نویسندگان متعهد به آزادی بود و دغدغهی آزادیخواهی از آغاز جوانی او را در صف مبارزان با سانسور و تکصدایی قرار داد و همین دوریگزینی از عافیتنشینی و سکوت نکردن در برابر استبداد، پای او را به زندان شاه باز کرد. شرکت در شب شعر و سخنرانی گوته در سال ۱۳۵۶ از نقاط مهم کارنامهی فرهنگی و مبارزاتی گلشیری محسوب میشود.
پس از انقلاب ۵۷ و تا سال ۱۳۶۰ که سال آغاز سانسور فراگیر و خاموشی موقت و سرکوب کانون نویسندگان ایران است، گلشیری همواره در مقام عضوی کوشا در فعالیتهای کانون شرکت میجست و سه بار به عضویت هیئت دبیران کانون انتخاب شد. در اواخر دههی شصت و اوایل دههی هفتاد، گلشیری یکی از نویسندگان مؤثر، فعال و پیگیر در احیای کانون نویسندگان ایران بود و در پی همین فعالیتها چند بار به دستگاههای امنیتی احضار شد و چند نوبت در یورش به جمع مشورتی بازداشت شد.
گلشیری از امضاکنندگان نامهی «ما نویسندهایم» موسوم به «متن ۱۳۴ نویسنده» در سال ۱۳۷۳ است، متنی که در آن نویسندگان به تنگ آمده از اختناق و سانسور گسترده در عرصهی قلم، هنر، نشر و مطبوعات، اعتراض آزادیخواهانهی خود را به عاملان سانسور اعلام داشتند. در حالی که فشارها و تهدیدها روزبهروز فزونی مییافت، گلشیری دمی از تعهد به آزادی پا پس نکشید و همواره بر سر پیمان استوار باقی ماند.
در سال ۱۳۷۵ دقایقی پس از امضای پیشنویس آخرین منشور کانون نویسندگان ایران، با هجوم مأموران امنیتی به خانهی منصور کوشان، ۱۳ عضو کانون از جمله هوشنگ گلشیری بازداشت شدند.
در ادامهی موج سانسور، سانسورچیانِ انسان و کلمه به شیوهای ضدبشری، شبحوار و ستمگرانه جمعی از نویسندگان دگرانديش را به قتل رساندند و برگی ننگین بر تاریخ خونبار سانسور افزودند. اما سرانجام با اقدام شجاعانهی نویسندگان آزادیخواه و سانسورستیز، نخستین نشست عمومی کانون نویسندگان ایران پس از قتلهای سیاسی، در ۱۳ اسفند ۱۳۷۷ برای انتخاب هیئت دبیران موقت برگزار شد، هوشنگ گلشیری هم در این نشست و هم در مجمع عمومی سال ۱۳۷۸ به عضویت هیئت دبیران درآمد. اما چندی بعد، مرگ که در کار بردن او تعجیل داشت، فرصت فعالیت و نوشتن را از او دریغ کرد.
گلشیری در مقام نویسنده، داستاننویسی صاحب سبک و پیشرو بود که در عرصهی مطبوعات و نوشتنِ مقاله نیز بسیار قلم زده است. بر اساس رمان «شازده احتجاب» از پرآوازهترین آثار او، و «سایههای بلند باد» از روی یکی از داستانهای گلشیری فیلمهای سینمایی درخور توجهی ساخته شده است. جبهخانه، مثل همیشه، شاه سیاهپوشان، برهی گمشدهی راعی، دست تاریک دست روشن، نیمهی تاریک ماه، آینههای دردار، حدیث ماهیگیر و دیو، کریستین و کید، جننامه و… از جمله داستانها و رمانهای اوست.
یاد هوشنگ گلشیری و آثارش ماندگار باد
کانون نویسندگان ایران