رویدادهای ترکمن صحرا

در باره یک اتفاق تلخ

آنه محمد مارامایی:در باره یک اتفاق تلخ؛
آری صحبت ازخودکشی بزرگ مرد تاریخ هنر وسینمای کشورمان مرحوم کیومرث پوراحمد است که با کارهای او روزگار نوجوانی وجوانی خودمان را سپری کردیم اما روز چهارشنبه ۱۶ فروردین ساعت یک بامداد بودن خود را در روزگار نامرادیها نتوانست تحمل کند؛

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی: روزگار چه نقش ها وچه بازیها داردیکی درپی گذران زندگی خود وخانواده اش است. دیگری علاوه بر گذران زندگی خویش می خواهد که روزگار دیگر انسانها نیز بگذرد.

یکی درد را فقط درد خود می داند ودیگری درد دیگران را هم درد خود می داند. یکی خودش را بدار می آویزد تا نبیند و نشنود چون وجودش مالامال از غیرت، وجدان رحم و شفقت و… است. دیگری خبر ندارد که نخبگان کشور از بس که گفتند وگفتند چون گوش شنوایی ندیدند از خیر گفتن و نوشتن گذشتند و چون بودن خودشان را همراه با زجر و یأس دانستند بخاطر وجود پاکشان خود رابه دار آویخته اند.

یکی بی خیال ازهر وضعیتی چسبیده به زندگی شخصی وبا هزاران قسم وکلک و… درروز درآمدی می نماید و فقط و فقط با اهل خانواده خود روزگار را می گذراند. او آنقدر بی خیال وبی خبر از دردها.رنجها.مشکلات و… مردم است که مرگ دیگران، خودکشی دیگرانف، بیمارشدن دیگران و… دیگران برایش مفهومی ندارد شاید فوق فوقش بگوید خدارحمت کند و ذره ای به عوامل و یا عاملان ایجاد این وضعیت فکر نمی کند که حتی به فکرکنندگان هم نصیحت می کند که دست بکشند از مبارزه با ظالمان وفاسدان.گویند بوده تا بوده .پس بچسب به اهل خانواده و با آنها روزگارت را سپری کن و خوش باش .

آری صحبت ازخودکشی بزرگ مرد تاریخ هنر وسینمای کشورمان مرحوم کیومرث پوراحمد است که با کارهای او روزگار نوجوانی وجوانی خودمان را سپری کردیم اما روز چهارشنبه ۱۶ فروردین ساعت یک بامداد بودن خود را در روزگار نامرادیها نتوانست تحمل کند.

اما سوال این است که آیا خودکشی کردن و یا خودکشی نکردن اینچنین افراد برای مسئولان کشورمان اهمیتی دارد؟ اگر دارد برای جلوگیری از آن چه کرده اند وچه می خواهند بکنند؟ چون این وضعیت جامعه ما که در آن حق و حقیقت، صدق و صداقت و… بی ارزش و دروغ و ریا و ظاهرسازی و… اهمیت دارد. انسان های با وجدان بیدار.ایمان صادق.دلسوز مردم و… نمی توانند وضعیت را هضم کنند .

درحدود سی چهل سال پیش در دانشگاه استاد بسیار دانا و جامعه شناسی که سابقه تدریس در دانشگاههای امریکا را داشت داشتیم .من و خیلی ها به سایر کلاس های استاد نماهای نان به نرخ روزخور که خود نیز گفته هایشان را باور نداشتند. زیاد نمی رفتیم و با غیبت ازکلاس ها وحرف های پوچ وهرز آن نوع استادان به کلاس استاد دانا می رفتیم .حتی به جرأت بگویم تعداد حاضران کلاس استاد دوبرابر می شد و جای نشستن پیدا نمی شد.

چون این وضعیت را استاد می دید می گفت عزیزان با این کارتان کار من را با دانشگاه مشکل می نمائید گفت چون استادان دیگر با من درگیر می شوند و رئیس دانشگاه هم به من چند بار تذکر داد و…

این استاد عزیزجملات خوبی می گفت. او می گفت درجامعه ایران با این وضعیت اجتماعی.سیاسی.فرهنگی .اقتصادی و… خوش بحال آن کسی که بیسواد است و نمی فهمد سیاست حاکمان ومسئولان کشورمان را و بدا به حال کسی که ازسیاست حاکمان ومسىولان کشور سر درمی آورد چون توان حل مشکلات جامعه را ندارد خود می گوید خود می نویسد وخود جواب می دهد واین دور باطل را یارای تحمل هرکس نیست وچون یارای تحمل ندارد دست به اقداماتی می زند که با عقل سلیم جور درنمی آید.

دقیقا عین و حال کارگردان و هنرمند عزیزمان کیومرث پوراحمد است .گرچه خیلی ازمردم نمی توانند کار اورا هضم کنند اما خیلی ها هم می دانند که چرا او این عمل غیر اخلاقی و غیر انسانی را با خود کرده که ای کاش حاکمان ومسئولان کشورمان هم این نوع نگرش ها و عقاید بزرگان هنر وجامعه را درک می کردند و کمی اوضاع را وفق مراد دانایان دلسوز مردم می کردند.

آخه چطورمی شود کارگردانی که کارهایش بیشتر عاطفی واجتماعی و…است دل کند ازاین دنیا و خیلی ازطرفدارنش را داغدار کند. نکند این هنرمند عزیز هم بقول ورزشکاران که می گویند: ورزشکار باید دردوران اوج ورزشی از ورزش خداحافظی کند نه دردوران پیری وفرسودگی با اینکار غیراخلاقی و غیر دینی دردوران اوجش خداحافظی کرده باشد؟

به امید اینکه دیگر مردم مظلوم ومحروم ودردکشیده کشورمان با این نوع کارها واتفاقات بزرگانشان بیشتر درد نکشند.

www.ulkamiz.ir