“آخرين روشنائی” تئُودور کاليفيدوس، رمُانی عميق، گرم و بسيار قوی در باره ستيز بين رنج و عشق بهزندگی و تاثیر عشق در هستی انسانها است. بُرشی عميق و جانکاه در زندگی مهاجرين. شخصيتهای کتاب چهرههای آشنائی هستند که همهٔ آنهائی که از سر اجبار و یا از بد حادثه تن بهزندگی درغربت دادهاند، آنها را میشناسند.؛
نویسنده: تئُـودورکـالیـفیـدوس : برگردان: محمود شوشتریTheodor Kallifatides
شب سال نو است. اودسيس کريستوس در بالکن سيگار دود میکند. در انتظار بازگشت پسرش بهخانه است، تا به رسم هرساله در شب سال نو با هم ورق بازی کنند. اودسيس و همسرش آدريانا از بیست و سه سال پیش زندگی نوئی را با مختصاتی خاص در سوئد شروع کرده اند. زندگی يونانی با ويژگیهای جامعه و فرهنگ سوئد. آنها عليرغم زندگی آرامی که در سوئد داشتند، دوری از وطن و بستگاناشان همواره چون زخمی عميق قلب و روحاشان را میآزرد.
در شب سال نو حادثهای جانگداز پسر جواناشان، اين تنها حلقهٔ پيونداشان با جامعهٔ سوئد را از آنها میگيرد. حادثهای دردناک در تونل زيرزمينیمترو. آيا اين تنها يک حادثه بود و يا اينکه علل ديگری داشت؟ زن و مرد داغديده مأيوسانه تلاش کردند تا در غم و رنج يکديگر شريک بوده و تسلی بخش خاطر يکديگر باشند. ولی زندگی سرنوشتی ديگر برای آنها رقم زده بود.آنها نه تنها به هم نزديک نشدند، بلکه با گذشت زمان از هم بيشتر فاصله گرفتند تا جائيکه با يکديگر کاملاً بيگانه شدند، و هریک به راهی رفتند.
از احساس مرد شدن و در ميان مردان بودن، مست از لمس تن سرد سلاح در دستان گرم خود. چه شد آنهمه سالهای خوب؟ از او چه مانده است؟ چون شاهين پيری، تير خورده و زخمی روی تخت بيمارستانی در سوئد افتاده بود، تنها کاری که از دستاش برمیآمد گوش دادن به سرودی بود که رفيقاش میخواند:
در سايهٔ خنُک آن بلوط پير مینشينم، تا دمی بياسايم.
شرابم را برای رفع تشنگی سر میکشم،
و نانام را در ستيز با گرسنگی به دندان
و آنگاه،
در مرگ خود مرثيه خواهم خواند.
عقابهای جوان ديروز،
اينک
آرام و بیصدا نشسته اند.
میخواهم فريادی از درون حنجرهام سر دهم.
فریاد یاری،
ياری از تو،
ياری از من،
ياری از ما.
ولی افسوس که در کوير سرد و سوزان قلبام تنها مرگ،
مرگ نابرابر،
مرگ غيرعادلانه خيمه زده .
“آخرين روشنائی” تئُودور کاليفيدوس، رمُانی عميق، گرم و بسيار قوی در باره ستيز بين رنج و عشق بهزندگی و تاثیر عشق در هستی انسانها است. بُرشی عميق و جانکاه در زندگی مهاجرين. شخصيتهای کتاب چهرههای آشنائی هستند که همهٔ آنهائی که از سر اجبار و یا از بد حادثه تن بهزندگی درغربت دادهاند، آنها را میشناسند.
محمود شوشتری : گوتنبرگ سوئد
آخرین روشنائی