گردآوری و ترجمه از رحیم کاکایی:
– فولکلور: اشعار فلکلور ترکمن بیشتر در قالب غزل سروده شدهاند. این امر بیش از همه در سرودهای آیینی و سرودهای ویژهی دعا، فالگیری و غیبگویی (مونشوق آتدی) نمود مییابد که گهگاه بسیار هنرمندانه و با نکات ظریف اجتماعی همراه است. در آثار حماسی و قهرمانی (برای نمونه گؤراوغلی)، داستان و حکایت در قالب نثر، اما نقطهی اوج و روانشناسی قهرمانان از طریق مونولوگ اشعار غزلی بیان میشوند. داستان یا منظومهی قهرمانی را باید حلقهی انتقالی میان ترانههای صرفاً غزلی و حماسهی قهرمانی بهشمار آورد. سوژههای عشقی و ماجرایی در داستانها و منظومههای قهرمانی به نثر بیان میشوند و جهان درونی قهرمانان در مونولوگهای غزلی نمایان میگردد.
بسیاری اوقات حتی چیستانها (ماتال) و ضربالمثلها بهصورت شعر یا نثر آهنگین ظاهر میشوند. نثر خالص را باید ویژهی قصه و افسانهها (اِرته کی) بهشمار آورد که در آنها تصاویر شاعرانهای نیز مشاهده میشوند، اما نه مانند داستانها. محبوبترین اثر فولکلور ترکمن حماسهی «گؤر اوغلی» است که سینهبهسینه منتقل میشود و نگهبانان اصلی آن قصهگویان و باغشیها (ترانه سرایان) هستند. مونولوگهای غزلی موجود در آن غالبا از نظر هنری تفاوت زیادی با یکدیگردارند و همهی آنها بدون استثنا با موسیقی همراهند. این حماسه از ویژگیهای والای قهرمانان خود مانند عشق به میهن و آمادگی همیشگی آنان برای دفع دشمنان میهن خود روایت میکند.
«گؤراوغلی» و چهل دلاور او از مرزهای کشور خود دفاع میکنند، آنها نیازی به خاک بیگانه ندارند. پیکار آنها برحق و عادلانه است و از این رو غالباً پیروز میشوند. همهی این دلاوران از تودههای مردم بیرون میآیند. «گؤراوغلی»- فرزند یک ترکمن تهیدست است. قهرمانان حماسه احترام به زن، آمادگی خود برای گذشتن از منافع خود بهخاطر منافع عموم مردم را بهنمایش میگذارند. حماسهی «گؤر اوغلی» یکی از یادگارهای هنری مردم ترکمن است که نقش فوقالعاده بزرگی را در شکلگیری جهانبینی شاعران برجستهی گذشته مانند «مختومقلی»، «سیدی»، «ذلیلی»، «کمینه» و«ملانفس» ایفا کرد.
داستانهای منظوم قهرمانی رمانتیک و افسانهای بهلحاظ محبوبیت خود جایگاه دوم را دارند. این داستانها شخصیتهای ماجراجوی ویژهی خود را دارند. سرایندگان برخی از آنها ناشناختهاند (برای نمونه «شاه صنم و غریب») و سرایندگان برخی دیگر شناختهشده هستند: «زهره و طاهر» اثر ملانفس و «لیلی و مجنون» اثر عندلیب؛ اما حتا در هر یک از داستانهای دستهی اول نیز اثری از سبک سرایندهی آن وجود دارد. احتمال دارد سرایندگان اصلی آنها همان «باغشیها» بوده باشند. تمامی داستانهای منظوم توسط «باغشیها» اجرا میشوند و برشها و بندهای شاعرانهای که خوانده میشوند، انگیزههایی از پیش مشخصشده دارند. این نوع موسیقی و شعرِ درهمتنیده و تفکیکناپذیر، هم در داستانهای منظوم و هم در حماسهی «گؤر اوغلی» بهطور گسترده بازتاب مییابد. افسانهها و قصهها جایگاه مهمی را در آثار ملی ترکمنها دارند. اما برخلاف داستانهای منظوم، در این مورد تقریبا هیچ سنت کتبی وجود ندارد. ترکمنها هیچ ناشر و نگاهدارندهی حرفهای برای افسانهها نداشتند. این افسانهها را غالبا افراد سالخورده در همه جا بازگو میکردند. محتوای افسانهها و قصهها بسیار متنوع هستند و به سه گروه اساسی تقسیم میشوند:
1- افسانهها و قصههایی دربارهی حیوانات.
2- قصههای سحرآمیز یا تخیلی
3- افسانهها و قصههای روزمره یا داستانهای کوتاه.
سوژههای افسانههای قدیمی در بارهی حیوانات سادهاند و ساختار پیچیدهای ندارند. امروزه بیشتر این نوع افسانهها را بزرگسالان برای کودکان نقل میکنند. نوع دیگری از داستانهای حیوانات که دیرتر بهوجود آمدند، داستانهای طنزآمیزی هستند که حیوانات در آنها همچون استعارههایی برای بیگها، آخوندها و گاهی پادشاهان پرورانده شدهاند. چنین هستند برای نمونه داستان «روباه و زائر» که طنزی است دربارهی تقوا و پرهیزکاری دروغین و ریاکارانهی روحانیان.
داستانهای سحرآمیز و افسانهای برخلاف داستانهای حیوانات، دارای ترکیب پیچیده و حجم زیادی هستند. قهرمانان این افسانهها اغلب پادشاهان و وزیران هستند، پسران آنها گاه نمایندگان دیگر اقشار مردماند. قهرمانان افسانهها در شرایط دشوار و سخت قرار میگیرند، با دیوان میجنگند، به حیوان تبدیل میشوند، اما در اکثر موارد سرگذشت آنها پایان خوشی دارد. مشخص است که شخصیتهای زن در افسانهها چه پریان زیبا، چه شاهزاده و چه دختری ساده، هرقدر هم باهوش و زیرک باشند در پایان همیشه وابسته به مرداناند. داستانهای روزمره یا نوول تقریبا همیشه کوتاهتر از افسانهها هستند. سوژه و ترکیب آنها و شخصیتهای اصلیشان معمولا دهقانان و گاهی نمایندگان اقشار دیگر هستند. فقرا جای نخست را میان قهرمانان دارند. پادشاهان، وزیران، قضات و تجار، ایشانها (مقدسین)، ملاها و اشراف در اینگونه داستانها نقش منفی را بازی میکنند. داستانهایی که این اقشار در آنها ظاهر میشوند، اغلب به لطیفه تبدیل میشوند. در داستانهای روزمره نگرش و برخورد منفی شدید دهقانان فقیر نسبت به بهرهکشان بازتاب مییابد.
داستانهایی که به لطیفه و هجو نزدیک هستند. شمار این داستانها زیاد است. در آنها نقاط ضعف گوناگون خلقوخوی انسانی استهزا میشوند. در بسیاری از هجوها و لطیفهها، شخصیت و رفتار بیگها و روحانیون برملا و فاش میشود. اغلب یک سری از هجویات و لطایف پیرامون یک شخصیت تاریخی خاص طبقه بندی می شوند. چنین قهرمانانی در لطیفهها و هجویات بسیارند مانند: «آلدار کؤسه» که شخصیتی شوخطبع، طنزپرداز و مردمیاست و همیشه با نمایندگان طبقات استثمارگر- بیگها، روحانیون، تجار و قضات به بحث میپردازد، دستوپنجه نرم میکند و ماهرانه از حماقت و خوشباوری اطرافیان او بهره میگیرد. یا ملانصرالدین که بین ترکمنها بهنام «اِپندی» مشهور است. «کمینه» شاعر و طنزپرداز ترکمن در سدهی نوزده، میرالی (علی شیرنوایی)، اِسِن پولات، جانباقلار و دیگران نیز از این زمرهاند. در لطیفهها و هجویات بیشتر از ژانرهای دیگر ادبی مطالب و مضامین معاصر یافت میشوند.
در ضربالمثلهای ترکمنی تجربهی سدهها زندگی مردم بازتاب یافته است و بر بهترین ویژگیها و خصوصیات شخصیتی تاکید و نقطهضعفها مورد انتقاد قرار میگیرند. در این ضربالمثلها عشق به کار، سرزمین بومی، میهماننوازی و همچنین دیدگاههایی در مورد خانواده، صداقت، شجاعت و وفاداریِ به عهد بازتاب یافتهاند. در فولکلور ترکمن ضربالمثلهای زیادی در ارتباط با دامداری و کشاورزی وجود دارند؛ این ضربالمثلها از اهمیت دامداری در زندگی مردم ترکمن حکایت دارند. شمار ناچیزی از ضربالمثلهایی هم که در بین نخبگان حاکم بهوجود آمدهاند، نشانگر منافع آنها هستند. ضربالمثلهای ترکمنی بهوضوح روابط اجتماعی، اندیشه و طرز زندگی و معیشت مردمی را توصیف میکنند که آنها را آفریدهاند، برای نمونه: «دیوانه دیوانه را دوست دارد، آخوند و ملا- مرده را»، «خوشبخت و خوشبیار منفعت را جستجو میکند، سیه روز و نگونبخت، خانه و کاشانه را»، «برای غذا صدایم کن، برای زمین نه»، «ثروتمند به ثروتمند میدهد، خدا هم به ثروتمند میدهد»، «آخوند و ملا شدن آسان، انسان شدن دشوار است». در موضوع کار: «آنکس که زود بیدار شود، سریعتر از عهدهی کار برآید»، «کسی که تابستان سرش [زیر آفتاب] نجوشد در زمستان دیگش نجوشد» [منظوراین است که کارهایت را سر وقت انجام بده، از پیش غم فردایت را بخور]، «سحرخیز باش، به پدرت برس، پس از آن به اسبت برس»، «کسی که کار نکرده نمیخورد». در مورد مهمان نوازی: «مهمان بزرگتر [بهلحاظ احترام] از پدر تو است»، «اگر نان گندم نداری، پس کلمهی گندم را نداشتهای». در مورد صداقت و درستی: «کج بنشین، راست بگو».
ضربالمثلهای جدید در ترکمنستان شوروی. این ضربالمثلها عمدتا در کلخوزها بهوجود آمدند و بیشتر مربوط به کار و زندگی کالخوزی هستند. چیستانهای ترکمنی با مشخصات فوق العاده ای متمایز می شوند: در این چیستانها، هم پدیدههای طبیعی و هم مفاهیم انتزاعی با تصاویری برگرفته از زندگی معمولی در روستاها بازتاب مییابند. چیستانها سرشار از واجآرایی (تکرار یک یا چند واج صامت یا مصوت در شعر یا در نثر.مترجم)و تکرار صداها هستند، گاهی نام آوا (تقلید صداهای موجود در طبیعت مانند چهچهه، غرمبه، ترقه، شرشر و غیره.مترجم) نقش بزرگی را در آنها بازی میکند. چیستانهای ایجاد شده در دوران اخیر موضوعات و مضامین قدیمی را غنی میکنند. در این چیستانها تغییراتی که در زندگی ترکمنها رخ دادهاند بازتاب مییابند و بسیاری از آنها با پیدایش فنآوریهای نوین: تراکتور، ماشین، کمباین و دیگر اشکال ماشینهای کشاورزی همراه هستند. همچنین بازی با کلمات (یا «زبان پیچان» بهعبارتی گفته میشود که برای سختتر بیان شدن جملهای طراحی شده است که بهنوعی بازی با کلمات است.مترجم)- که جنبهی شوخی دارند، متداول شدند.
ترانههای ملی و مردمی (آیدیم) نزد ترکمنها بسیار محبوب هستند که بیشتر با جنبههای مختلف زندگی مرتبطاند. در این ترانهها، با چند استثنا، آثار شاعران کلاسیک ترکمن تا زمان ما رسیدهاند. بزرگترین جایگاه در ترانههای فلکلور قدیمی را ترانههای عاشقانه در قالب غزل داراست. این ترانهها به ترانههای مردانه و زنانه (دخترانه) تقسیم میشوند. ترانههای مردانه عمدتا عاشقانه هستند؛ آنها با استعارهها و تصویرسازیهای زیاد متمایز میشوند و تشبیهات و توصیفات در آنها بسیارند. در برخی از آنها از سازهای متنوع موسیقی استفاده میشود. ترانههای دخترانه در قالب رباعی مانند «لاَله»ها بسیار جالب هستند. در «لاَله»های قدیمی دختران، غالبا از سرنوشت غم انگیزی که در انتظارآنهاست و از فروش آنها توسط والدینشان شکوه میشود. نمونهای از آن چنین است: منِ ناکام، سیزده- چهارده سالم هست، مرا به مردی 60 ساله فروختند، پیکرم خشک و بی طراوت است …
با این حال، «لاَله»های بسیاری وجود دارند که تنها به گله و شکایت بسنده نمیکنند، بلکه اعتراض دختران علیه زیر پا گذاشتن حقوق آنان در جامعهی آن زمان نیز در آنها بازتاب مییابد، مانند: چه باید بکنم، چه؟ من از وصی و قیم گله دارم، نمیخواهم فروخته شوم، به محبوب خود میخواهم شوهر کنم.
محتوای «لاَله»ها صرفا به انتقال احساسات شخصی محدود نمیشود. مداخلهی انگلیس، جنگ داخلی، مبارزهی طبقاتی در روستاها- همهی اینها در آنها بازتاب یافته اند. بهویژه جالب است که در«لاَله»های سالیان اخیر در دوران شوروی زندگی نوین و عشق به میهن شوروی نیز بازتاب مییابد. در «لاَله»های تصنیفشده در سالهای جنگ جهانی دوم، بهویژه میهندوستی شوروی جلوه میکند. دختران در این «لاَله»ها نفرت خود را از دشمن ابراز میدارند و مردم را به دفاع از میهن فرامیخوانند. نمونهای از آن چنین است: ما بهسوی اهداف عالی شتابانیم، تا در زندگی سعادتمندی بهسر بریم، گلهایی که لنین بزرگ آنها را کاشته بود در باغها شکوفا شدند.
در دوران شوروی ترانههای جدیدی در ترکمنستان توسط شاعران آفریده شدند. برخی ترانههای روسی و ترانههای مردمان آسیای میانه نیز محبوب و مورد پسند مردم ترکمن بودند. علاوه بر این، ترانههای عامیانه و ملی بسیاری از شاعران و کلاسیکهای شوروی که بهطور گسترده بین مردم رواج داشتند، خوانده میشدند.
ادبیات
ادبیات ترکمن ریشه در اعماق سدهها دارد، با وجود این، ادبیات باستانی ترکمن تا کنون مورد مطالعهی کافی قرار نگرفته است. آثار باستانی و کهنِ زبانها و نگارشهای اقوام ترک – کتیبههای اورخون- ینیسی و اثر محمود کاشغری «دیوان لغات ترک» تا حد معینی مربوط به تاریخ ادبیات ترکمن هستند. آثاری مانند« قصهی یوسف » (سدهی سیزده) و «محبت نامه» علی خوارزمی (سدهی چهارده) یا دیوان برهان الدین سیواسی (سدهی چهارده) که در آنها ویژگیهای زبان ترکمنی بازتاب یافتهاند، تنها تاحدی بر پیشرفت زبان ترکمنیِ دورهی پس از مغول گواهی میدهند که مسلماً بیان هنری آنها در آثاری منغکس شده که به دست ما نرسیدهاند. اوج شکوفایی و دورهی کلاسیک ادبیات ترکمن در سدههای هجده و نوزده میلادی است و بسیاری از آثار ادبی ترکمن به این دوران تعلق دارند. در حالی که ادبیات پیش از این دوره بیشتر به ادای احترام به دین و مذهب میپرداخت، اما نکتهی مرکزی و اصلی ادبیات سده هیجده و نوزده ایدهی مبارزهی مردم ترکمن برای آزادی از وابستگیهای اقتصادی ـ سیاسی و اتحاد همهی قبایل ترکمن بود. گرایش به همبستگی در برابر دشمن و این ایده که نیرو در وحدت نهفته است بیان هنری خود را در نمونههای آثار ملی مانند«گؤراوغلی» و هم در آثار شاعران آن زمان پیدا کرد. در بسیاری از آثار، دشمنان مردم در جامعه در معرض دید قرار گرفتند، رذالتهای زندگی اجتماعی آشکار و بر آرمانهای عالی آزادی خلق، سعادت و نیکبختی انسان تاکید شدند .
رئالیسم عمیق، در این آثار تصویری راستین از زندگی مردم زیر استثمار، افشای بیامان طبقات ارتجاعی، استواری ایدئولوژیکی بالا و میهندوستی را که بهترین سنن ادبیات کلاسیک ترکمن هستند، نشان میداد. شاعر وعالم بزرگ نیمهی نخست سدهی هیجده «دولت محمد آزادی» که پدر شاعر و فیلسوف برجسته مختومقلی بود، در کتاب معروف «وعظ آزادی»، شاهان را فرا میخواند که به صدای مردم گوش دهند، زیرا مردم پایه و اساس جامعه بوده و بدون مردم شاهان نمیتوانند وجود داشته باشند. شاعر ترکمن“نورمحمد عندلیب» (1770-1711) همدوره «آزادی» بود. وی نویسندهی شماری از داستانهای شناختهشدهی ترکمنی است مانند:«زینل العرب»،«یوسف زلیخا»،“سعد و وقاص»،“لیلی و مجنون»، «اوغوزنامه». عندلیب با استفاده از سوژه های بطور وسیع و رایج «لیلی و مجنون» آن را در انطباق با شرایط زندگی ترکمنهای زمان خود تغییر داد. شاعر کبیر و بانی ادبیات ترکمن که سهم خود را در ادبیات جهانی ادا کرد مختومقلی بود که بهدرستی پدر شاعران ترکمن بهحساب میآید. شکوفایی شعر کلاسیک ترکمن با نام او عجین است. مطالعهی عمیق و جمع آوری پیگیر میراث کلاسیکهای ادبیات ترکمن از جمله آثار مختومقلی تنها پس از پیروزی انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر آغاز شد. در این دوره ادبیات شوروی ترکمن بهوجود آمد که بر پایه بهرهبرداری از بهترین نمونههای ادبیات کلاسیک خود و تاثیرپذیری مثبت از ادبیات بزرگ روس توسعه یافت.
در این دوره شاعران بسیاری تلاش کردند در آثار خود زندگی دشوار و تحملناپذیر زحمتکشان را در گذشته بازتاب دهند و با سخنان تند و جسورانهی خود، نارواییهای مقامات دولتی و بزرگان قبیلهها را در برابر دید عموم قرار دادند. این شاعران و نویسندگان مانند «دوردی قلیچ»، «ملا دوردی»،“بایرام شاهیر»، انقلاب اکتبر را بهمثابهی تحقق یک امید بزرگ پذیرفتند و از هر موفقیت بلشویکها شادی میکردند. مرحلهی نوینی از تکامل و رشد ادبیات ترکمن در میانهی دههی1920 آغاز شد. مطبوعات ملی نقش بزرگی را در پیدایش و تکامل زبان ادبی ترکمن ایفا کردند. روزنامههای «سویت ترکمنستان» و مجلهی «توقماق» از اهمیت ویژهای برخوردار بودند. تقریبا تمامی نمایندگان نسل قدیمی مانند «بردی کربابایف»، «ک. قربانف»، «یا. نصیرلی» نخستین اشعار خود را در این ارگانها بهچاپ رساندند. شاعران ملی جوان مانند، «آتا صالیخ» (متولد 1908)، «آتا کؤپک مرگنوف (متولد 1898)، «نوری آننا قلیچ» (متولد1911) نیز وارد صحنهی ادبیات شدند. اشعار این شاعران به زبان سادهی مردم نوشته میشدند و بیشتر آنها به موضوعات معاصر شوروی، کلکتیویزاسیون و ساختمان زندگی نوین وقف شدند. شاعران برجستهی معاصر آن زمان ترکمنستان شخصیتهایی چون «آ.ککیلف»، «چاری آشوروف»، «ک.سیتلیف»، «پومما نوربردیف» بودند که در آثار خلاقانه و همهجانبهی خود کار سازندهی مردم شوروی را که میخواستند یک جامعهی کمونیستی بسازند میستودند. آنها هوادار صلح و دوستی بین مردم بودند و سیاست امپریالیستها و جنگافروزان را افشا میکردند. در ادبیات ترکمن شاعران جوان با استعدادی مانند «الله بردیهایدوف»، «کریم قربان نفس اف»، «آننا. قووسوف» و «م.سیدوف» نیز بهظهور رسیدند.
مطالعهی عمیق آثار ادبی روسی و دیگر ملیتهای شوروی توسط نویسندگان ترکمن و ترجمهی بهترین نمونههای آن به زبان ترکمنی منجر به گسترش مضمون و پیدایش ژانرها و اشکال جدید ادبیات مدرن ترکمن شد و به افزایش شمار آثار داستانی و درام که پیش از انقلاب برای ترکمنهای تقریبا ناشناخته بود، یاری رساند. ادبیات ترکمن در دوران آخر شوروی به موفقیتهای بزرگی دست یافت. بهویژه این موفقیتها در زمینهی داستاننویسی قابلتوجهاند. داستانهای زیادی از «ان. ساریخانوف»، «آ. دوردیف» که به زندگی مزرعهی دسته جمعی (کالخوزی) اختصاص داده شده بودند، تغییرات بنیادی در روستاهای ترکمن را در سالهای حکومت شوروی نشان میدهند. توانایی آشکار کردن و افشای صادقانهی درگیریهای زندگی و مبارزهی نو با کهنه مشخصههای این نویسندگان هستند. شمار شاعران و نویسندگان روبه رشد بود. در جمهوری ترکمنستان چهار مجلهی اجتماعی- ادبی و یک سالنامه بیرون میآمدند که در آنها آثار نویسندگان شوروی چاپ میشدند. «بردی کربابایف» و «آتا قاوشوتف» نمایندگان برجستهی نثر رئالیستی بودند. «آتا قاوشوتف» (متولد سال 1903)، شاعر، درامنویس و نثرنویس است. مهمترین آثار «آتا قاوشوتف» رمانهای“مهری و وفا» و «در دامنهی کوپت داغ» هستند. در رمان“مهری و وفا»، نویسنده قهرمانیهای سربازان شوروی در مبارزه با فاشیسم و همچنین کار فداکارانهی مردم در پشت جبهه را نشان میدهد. «آتا قاوشوتف» – صاحبنظر شایستهی فولکلور ترکمن و ادبیات کلاسیک- در آثار خود توانست به بهترین شکل از سنن پیشرو گذشته بهرهبرداری کند.
درام نویسی ترکمنی و همچنین ادبیات کودکان با موفقیت رشد کردند. در دورانهای آخر شوروی چندین نمایشنامهی جدید درمورد موضوعات معاصر مانند، «خانوادهی آلان»، «در کرانهی مرغاب» از غ. مختاروف، از ک. سیدلی اف «جهان» و «پسر چوپان»در همکاری مشترک با غ. مختاروف، «باشلیق» از آ. قارلییف به نمایش در آمدند.
+++++++++++++
منبع: دانشنامهی الکترونیکی مردم شناسی در مورد خلقها و کشورهای جهان، تاریخ و فرهنگ آنها به زبان روسی.