کیقباد یزدانی؛
حرف، هرچه مفتتر، بهتر! در رثای فضای مجازی!

فضای مجازی بار دیگر بهگونهای بارز و آشکار به همهی ما نشان داد که بیشتر ما ایرانیها هنوز با فرهنگ گفتگو، نقد، پژوهش و پرسشگری و بیش از هر چیز با احساس مسئولیت فرهنگی و معنوی بیگانه هستیم. فضای مجازی هم شده برای بسیاری، محفل غیبت و مجلس خبرپراکنی و اشاعهی شایعات و خبرهای جعلی و به زبان عامیانه، خالهزنکبازی و در بهترین حالت، محل تبلیغ و ترویج یکطرفهی باورهای شخصی، گروهی و سازمانی. فقط کار کمی آسانتر شده و کلاسش کمی بالاتر رفته. کانالهای اینترنتیای هستند که مطالب آماده در اختیار مخاطبان میگذارند.
برای هر مخاطبی مطالب مناسب آن وجود دارد: برای کمونیستها و ضد کمونیستها، برای دین باوران و ضد دینها، برای سلطنتطلبان و ضد سلطنتها، برای مصدقیها و ضد مصدقیها، برای علم باوران و ضد علمها، برای طرفداران حقوق زن و مخالفان آن، حتی برای کسانی که دوست دارند حرفهای “گُنده” و “فیلسوفانه” بزنند و…. خلاصه برای هر فرد و گروه و جریانی کانالی و سامانهای هست که بتوانند مطالب موردنظر و علاقهی خود را ازآنجا تهیه کنند. دردناک اینکه برای اغلب این کاربران مهم نیست که این کانالها از کجا سرچشمه میگیرند یا تغذیه میشوند و یا مطالب آنها تا چه اندازه معتبر و مستند است. و ازآنجاکه بیشتر کاربران سهلانگار و آسانطلب هستند و نهتنها حوصله و توان نقد و کنکاش را ندارند، بلکه حتی حوصلهی بازبینی و هضم مطالب را هم ندارند، تنها هنرشان این است که مطالب را ببلعند و گاه حتی آن را تا آخر نخوانده، در این یا آن گروه مجازی بهاصطلاح فوروارد کنند.
و طبیعی است که اگر در این میانه کسی نقدی و پرسشی طرح کند، غریب و ناخوشایند بنماید و بهجای پاسخ به پرسش او، یا به او حمله شود و یا گروه را به اعتراض ترک کنند. تأسفبارتر اینکه بیشتر این افراد نقدها و پرسشها را شخصی میگیرند و بهجای پاسخگویی و روشنسازی، از خود و کار خود دفاع میکنند. برخی هم به گمان خود از سر “زیرکی” مطالب ارسالی خود را چالشی مینامند تا کاربران را به تأمل وادارند، درحالیکه بهخوبی میدانند که ارسال مطالب چالشی اصول و قواعد خود را دارد و نمیتوان هر مطلب بیاعتبار و گمراهکنندهای را به این بهانه و بیهیچ نقد و پرسشی نشر داد و فضایِ فضای مجازی را به انواع تبلیغات دروغین و متنها و خبرهای جعلی و هدفدار آلوده نمود و آن را بهعنوان رسانهای گروهی از اعتبار انداخت.
این کاربران در بهترین حالت اعتبار خود و مطالب ارسالیشان را از دست میدهند و در بدترین حالت به مبلغان و مروجان ناخواسته و بی جیره و مواجب انواع ارتشهای سایبری بدل میشوند. حتی برخی کاربرانی که دستی بر قلم دارند و مطالبی مینگارند، چندان میل به نقد و گفتگو ندارند. گویی یکه سخنگویانی هستند که فقط میخواهند منبر خود را بروند و حرف خود را بزنند و یا تبلیغ اندیشههای خود را بکنند و بروند! و اگر به نوشتههای آنان نقد شود و یا پرسشی طرح شود، یا دیگران را کوچکتر از آنی میبینند که بخواهند با آنان همکلام شوند و به آنان پاسخ دهند و یا چون ناتوان از پاسخ دادن هستند، به بهانههایی از آن سر باز میزنند و یا در نهایتِ “فروتنی و مظلومیت”، گروه را ترک میکنند!
اینها همه نشانگر آن است که ما همچنان پوستهی چیزی را گرفتهایم و هستهی آن را به دور انداختهایم. نشان میدهد که ما بیشتر اهل حرف هستیم تا عمل. از تمرین دموکراسی می گوئیم، اما تحمل کوچکترین گفتگو را نداریم. از رواداری سخن میگوئیم، ولی کمترین نظر مخالف را تحمل نمیکنیم. از راستی، درستی، انصاف و احساس مسئولیت حرف میزنیم، اما وقتی پای منافع شخصی و گروهی در میان است، برای هیچکدام آنها حرمت قائل نمیشویم.
در یککلام: فقط حرف میزنیم و چون حرف زدن در فضای مجازی مفت است و مالیاتی ندارد، پس برای کسانی که حرفی برای گفتن ندارند، بهویژه برای گردانندگان و حامیان چنین کانالهایی، حرف هرچه مفتتر، بهتر!
فروردین ۱۴۰۲