رحیم اجانلی؛
سمت درست تاریخ!

یکی از جملات ورد زبان رضا پهلوی (او دوست دارد خودش را «پی آر» خطاب کنند) ایستادن در«سمت درست تاریخ» است. بطوریکه تکرار این واژه ها به متحدان سلبریتی او نیز سرایت کرده و آن ها نیز به تبعیت از ایشان در سخنرانی ها و مصاحبه هایشان به آن اشاره می کنند و از مخاطبین خود میخواهند که در سمت درست تاریخ بایستند. در این که همراهان سلبریتی او درک درستی از این مفهوم دارند یا خیر برای خیلی ها نامعلوم است. اما بعید می دانم که خود «پی آر» از معنای ایستادن در «سمت درست تاریخ» بی خبر باشد چرا که او تحصیل کرده رشته علوم سیاسی است. بنابراین بایستی بپذیریم که طرح و تبلیغ ایستادن در سمت درست تاریخ نه از روی بی خردی بلکه آگاهانه از سوی او عنوان می شود.
اما بیایید ببینیم معنای این جمله چیست و چه پیامی در آن نهفته است. ابتدا باید بپرسیم اصولا آیا تاریخ سمتی دارد؟ اگر دارد این سمت را چه کسی و یا چطور تعیین می کند؟ و چگونه می شود فهمید سمت تعیین شده سمت درست است و سمت اشتباه کدام است؟ این پرسش ها را باید کسانی پاسخ دهند که مدعی ایستادن در سمت درست و یا نادرست تاریخ هستند.
برخی در پاسخ به این پرسش ها می گویند که سمت تاریخ یعنی ایستادن در کنار مردم است. اما با این برداشت به عنوان یک اصل نمی توان موافق بود. چرا که نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد که همراه شدن و ایستادن در کنار مردم همیشه به معنای ایستادن در سمت درست نیست، بلکه می تواند حتی جامعه را به فاجعه بکشاند؛ به عنوان نمونه های درشت می توان به مردم آلمان در زمان هیتلر و مردم ایران در زمان خمینی اشاره کرد که مردم از نمایندگان مخوف ترین جریانات تاریخ بشری پیروی کرده و به حرکت درآمدند.
آنچه که روشن است می توان در ساختن تاریخ شرکت کرد و از تاریخ آموخت، اما نمی توان آن را پیش بینی کرد. به طور مثال هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند که قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی یک دختر کرد در تهران آتش انقلاب را در ایران روشن کند. پیش از آن جمهوری اسلامی مرتکب قتل های بسیاری شده بود ولی هیچ کدام جرقه انقلاب را روشن نکرده بود. در عین حال اپوزیسیون ایرانی به طور کلی احتمال وقوع حرکت اعتراضی را حدس می زدند، اما هیچکس وقوع انقلاب زن زندگی آزادی را نمی توانست پیش بینی کند. هر چند جان های زیادی در راه آزادی و عدالت داده شد اما مرگ ژینا باعث شد تا فتیله جنبش زن زندگی آزادی را برافروزد. بنابراین صحبت از پیش بینی تاریخ چندان اعتباری ندارد.
ای. اچ. کار مورخ انگلیسی در کتاب ”تاریخ چیست” می نویسد «قوانین علمی دعوی پیش بینی ندارند. نظریه های جدید فیزیک تنها با وقوع احتمال سر و کار دارند. علم نیز امروزه با احتمال سرو کار دارد.». با توجه به این نظریه وانمود کردن و فرا خواندن به ایستادن در سمت درست تاریخ چندان منطقی به نظر نمی رسد.
اگر بپذیریم که تاریخ غیرقابل پیش بینی است، پس چگونه می شود سمت یک چیز غیرقابل پیش بینی را تعیین کرد مگر این که به قَدر و جبر تاریخی باور داشته باشیم. کارل پوپر جامعه شناس و فیلسوف آلمانی در نقد جبرگرایان تاریخ مینویسد: «تاریخگرایان میکوشند قانونهای گسترش تاریخی را بفهمند. اگر در این کار موفق شوند البته خواهند توانست گسترش تاریخی آینده را نیز پیشگویی کنند. بدین سان خواهند توانست سیاست را بر بنیادی استوار قرار دهند و به ما اندرزها و راهنماییهای سیاسی بدهند که کدام یک از فعالیتهای سیاسی محتمل، ما را به موفقیت میرساند و کدام یک به شکست میانجامد و بر این پایه سمت و سوی درست و غلط تاریخ را معین کرده و دست به سرکوبی آنهایی که در سمت غلط این تقدیر تاریخی ایستادهاند بزنند».
آیا «پی آر» با فراخواندن مردم به ایستادن در سمت درست تاریخ، وعده دمکراسی و آزادی در ایران را می دهد، و با این ادعا می خواهد ایرانیان را به گونه تجسم قوانین تاریخ درآورد؟ هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم چنین برداشتی از تاریخ را زمینه شکل گیری تمامیت خواهی می داند.
پیام روشن شعار ایستادن در «سمت درست تاریخ» به رسمیت نشناختن مخالفین و در ادامه گذاشتن رقیب به جای مخالف سیاسی و حذف آن ها ست.
رحیم اجانلی
۲۷ فوریه ۲۰۲۳
آدرس ایمیل ما:
turkmen_di@outlook.com