کد مطلب : 5324
تاریخ انتشار : یکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۱
- بازدید

مسعود نقره کار؛

لمپنیسم فلسفی

لمپنیسم فلسفی
زبان بخشی يا جزئی از فرهنگ يک جامعه، و ادبيات نيز آينه‌ی آن فرهنگ و جامعه است، آينه ای که ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن جامعه را باز می‌تاباند. زبان فیلسوفِ لمپن بازتاب زبان جامعه آخوندی ( معمم و مکلا) و آینه ارزش های فرهنگی و اجتماعی ادبیات آخوندیسم است.؛

masoud-noghrekar5.jpgلمپنیسم فلسفی، نوعی لمپنیسم است که افتخار بدعت اش به یک فیلسوف دین پناه و دینکارِ ایرانی تعلق دارد. این شخص عبدالکریم سروش یا حسین حاج فرج الله دباغ است که در زبان ورفتارش لمپنیسم فلسفی را تعریف و تبیین کرده است. نگاه و برخورد با مخالفان نظری و سیاسیِ ( با فرج سرکوهی، محمود دولت آبادی، ۸ شخصیت برجسته و مبارز در نشست دانشگاه جرج تاون به ویژه با بانوی گرانقدر گلشیفته فراهانی و….)، و نوع نگاه و برخورد با خطاهای قابل نقد نشانه هایی از لمپنیسم با خود داشته و دارند.

من در این یادداشت فقط به وجهی از زبان ایشان اشارتی دارم، زبانی که از ” فیلسوف عالم تشیع” برخی ها بعید می پندارند!

زبان این لمپن فیلسوف در برخورد و نگاه به زن زبانی دوراز نزاکت فیلسوفانه و بیشتر زبانی دم گاراژی و هرزه نگارانه است، “با این تفاوت که ” فیلسوفانه” در بسته بندی‌ و زرورقِ “فلسفی- نظری” و اندکی هم ” اخلاقی” بیان می شود. چيستی اين زبان روشن است. زبان بخشی يا جزئی از فرهنگ يک جامعه، و ادبيات نيز آينه‌ی آن فرهنگ و جامعه است، آينه ای که ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن جامعه را باز می‌تاباند. زبان فیلسوفِ لمپن بازتاب زبان جامعه آخوندی ( معمم و مکلا) و آینه ارزش های فرهنگی و اجتماعی ادبیات آخوندیسم است.

واژگان مورد استفاده لمپنیسم فلسفی بی اصل و نسب، بی ریشه و پایه، من درآوردی و بی بنياد اند، زبانی” مَحرم” که قطعا تاريخ مصرف معين و محدود دارد و به زبان رسمی و غير رسمی آسيب رسانده است. برای مثال، وقتی ایشان با خط کش و شاقول ” مانيفست مابانه” یعنی ” توضیح المسائلی” سراغ توصیف آلت تناسلی زن و یا مناطق حاشیه ای آن می رود، این نماد زیبائی و زایش را ” شرم گاه ” می خواند. این زبان و فرهنگ بیمارگونۀ آخوندی فرودست تر و پست تر از زبان و فرهنگ لمپنیسم و جاهلی ست .

این فیلسوف و پدر معنوی اش شیخ فضل االه نوری و ایت الله خمینی با زبان “فخيم و فاخر”و ” مودبانه و تر و تميز” شان نه فقط بی فرهنگی و بی حرمتی به فارسی ای که شکر است وقندش به بنگاله برده شده، که به انسان و همه گونه حق و حقوق اش کرده اند. زبان این فیلسوف، تراوشات ” شرم گاه” درون جمجمه ایشان، سازنده و بازتاب همان تفکر و رفتاری ست که در اداره سانسور و ممیزی حکومت اسلامی به جای نام آلت تناسلی زنانه و مردانه و پستان، حتی در متن های ادبی، سه نقطه می گذارند تا اسلام و تفکرات جهانگیرشان به خطر نیفتد.

دینی که رهبران و بزرگانش بیش از هرچیز به زیر ناف اندیشیده اند و درآن حیطه فکر و عمل و تفحص کرده اند نمک نشناسانه با زیبایی های انسانی برخورد می کند. برای نمونه کافی ست توضیح المسائل های این موجودات را بتکانید و ببینید چه چیزبیرون ریخته می شود، غیر از آداب جماع با انسان و حیوان، آداب مستراح رفتن و آلات تناسلی چیزی با اهمیت تری می بینید؟

جناب فیلسوف حتی لحظه ای به پیامدها و آسیب های روانی کاربرد واژه شرم گاه، توجه نکرده است، اگر هر بانویی تصور کند حامل عضوی ست که اسباب شرمساری ست، دچار آسیب روانی نخواهد شد؟

در نگاهی کلی دو رويکرد پايه ای به زبان وجود دارد: رويکردی که زبان را به عنوان ابزار ارتباط، تبادل و تعاطی، و وسيله ی بيان، به عنوان برقرار کننده ی ارتباط و پيام رسان مورد بررسی و توجه قرار داده است، و ديگری به عنوان يکی از خالقان و توليد کنندگان انديشه و فکر، وتاثيرگذار بر تک تک عناصر شکل دهنده ی پروسه ِ شناخت، و تاثير پذيراز آن ها، به زبان پرداخته است.

کاربرد اجتماعی نيززبان را به زبان رسمی ( اداری) و غير رسمی – نوشتاری( کتابت) و يا گفتاری (محاوره ای) – تقسيم کرده است. در ميان انواع زبان ها، زبان جنسيتی نيز شاخه ای از دانش زبان شناسی شده است و بحث جنس گرائی و دلائل جنسيت زدگی و ارزش های جنس گرايانه‌ی مردانه و زنانه در زبان از مباحث اين عرصه شده اند. زبان زنانه، به عنوان زبان همکاری و حس وعاطفه، زبانی خصوصی تر، و در برخوردهای جنسی پوشيده نسبت به زبان مردان، و با نزاکت تر و…. شاخه ای از اين دانش است، و زبان مردانه با آهنگی مردانه، زبانی رقابتی و صريح تر درحوزه ی جنسی و زبانی در پيوند با مسائل شخصی، و کار و جامعه ، و زبان اقتدار و برتری طلبی و خشونت ، کنار زبان زنانه می نشيند.

به انواع زبان در حريم های مختلف زندگی نيز پرداخته شده است . زبان حريم خصوصی، که زبان خانه و خانواده، وعشق بازی ست ، و زبان حريم و فضای عمومی و زبان رسمی ، زبانی که متاثر از مؤلفه های گوناگون و ارزش ها و قواعد خاص خوددارد. کاربرد زبان خصوصی در فضای عمومی نيز بيان تعرض فرديت در سطحی عمومی قلمداد شده است، و نشانگر اينکه تابوی استفاده از زبان حريم خصوصی در سطح جامعه شکسته شده است. در این میانه آموزش ها و روابط مذهبی، تابوها و ممنوعه هائی هستند، که زبان را به سوی دوگانگیِ پنهان کاری و پوشيدگی، و عريانی کشانده است. نگاه اخلاقی – اسلامی به زبان اسباب بی فرهنگی و بد آموزی و زشت اخلاقی ، و مرّوج زبان ناهنجار شده است، عريانی زبان را محجبه می کنند تا زبان نیزدرگیر بی ناموسی نشود .

در رفتار شناسی اجتماعی زبان آخوندی ” زنگ خطری برای فرهنگ جامعه است ” وکاربُرد و دامنه ی صفاتی ريشه دار و زيبا را محدود می کند. با اسلامی شدن انقلاب بهمن بار ديگر زبان آخوندی و توضیح المسائلی که امید انقراض اش وجود داشت بسط و گسترش يافت. فضای امنيتی – پليسی و” فاجعه فرهنگ اسلامی” حاکم بر کل جامعه در کنار سلطه ی ” تابو ها”ی گونه گون بیش از پیش سراغ زبان فارسی آمده اند و…
و خوش به سعادت بی بی خانم استرآبادی، خالق معايب الرجال، که در قيد حيات نيست، والّا به گناه استفاده نکردن از صفاتی چون ” شرم گاه ” و بیان نام واقعی اعضای اسلام ستیز، و سخن گفتن بی ابا و نا پرهيزکار و بی پروا ، و کلام های اطواری و عریان اش، به فرمان امثال جناب فیلسوف حداقل بر دار يا سنگسار می شد.

برچسب ها :

ناموجود