روزنامههای تهران؛ آسیبهای اجتماعی، آتشفشان رو به فوران

مسعود بهنود: روزنامه نگار:بیبیسی: روزنامههای امروز صبح تهران، شنبه ۱۲ اسفند در صدر اخبار خود پیش بینی رهبر جمهوری اسلامی برای موفقیت مبارزان مسلمان و نماز خواندن در بیت المقدس را منعکس کرده و در مقالاتی آن روز را نزدیک توصیف کردهاند.
از میان مسایل داخلی گسترش آسیب های اجتماعی و نگرانی از وضعیت اقتصادی و در عین حال خودداری دولت از اقدامات عاجل، در گزارش های مختلف آمده، و در عین حال موضوع حضور زنان در ورزشگاه ها نیز به عنوان ماجرایی که دارد یک معضل جهانی برای ورزش ایران می شود، منعکس شده است.

صبح نو، روزنامه نزدیک به مخالفان دولت در سرمقاله خود نوشته: اظهارات اسحاق جهانگیری در مورد موج جمعیتی متولدین دهه شصت نشاندهنده نوع نگاه و بیتوجهی به این حجم از نیروی انسانی در طول دهههای گذشته است. حجمی از نیروی انسانی جوان و با نشاطی که حالا در این سالها به سن ثمردهی برای کشور و جامعه رسیده است، اما به دلیل مدیریت ناصحیح نیروی انسانی در تمام سالهای گذشته همچنان با گذشت زمان به جای آنکه در خدمت بهرهدهی به جامعه قرار گیرند، همواره تبدیل به یکی از مشکلات و گرههای کوری شدهاند که انگار فقط باید برای کشور هزینهساز باشند.
این مقاله تاکید کرده که: این موج نیروی انسانی حالا به زمان طلایی عمر مفید خود رسیده است. دههای که در صورت بهرهمندی از اشتغال و استفاده از نشاط و نیروی جوانی، این موج میتواند یک نقطه عطف در تاریخ رو به جلوی کشور و ملت ایران قرار گیرد. کما اینکه اعتماد به نیرو و نشاط جوانی بود که کشور را با موفقیت از گردنه جنگ تحمیلی عبور داد. حال دوباره جمعیت کشور به همان نقطه نشاط و جوانی رسیده است.
نیروی متراکمی که به نظر صبح نو در صورت مدیریت بهینه و صحیح میتواند در حکم یک منبع عظیم قدرت و توانایی قرار گیرد که تا سالها و دههها، عزت و قدرت ملت ایران را سبب شود. با کار و کار و کار میتوان این حجم عظیم نیرو و نشاط را در مسیر رشد و بالندگی کشور قرار داد.
آینده نگری و روزمرگی
علیرضا خانی بعد از شرحی با اعداد و ارقام درباره آن چه هشت ساله احمدی نژاد بر سر کشور آمد در سرمقاله اطلاعات نوشته: در همان زمان، با اتکا به آمارهای کاملاً نادرست و پیشبینیهای مجعول، در حالی که کشور در یک روند افزایش جمعیت حرکت میکرد، ناگهان اعلام شد که به زودی جمعیت کشور کم میشود و باید فکری به حال افزایش مجدد جمعیت کنیم! در حالی که همه اهل فن این پیشبینیها را تکذیب کردند، دولت با ارائه آمارها و تحلیلهای غلط به نهادهای عالی، سعی در اتخاذ سیاستهای وارونه کرد و با سوء تفسیر از دیدگاه آینده نگرانه رهبری مبنی بر ضرورت توجه به نشاط و جوانی و کیفیت جمعیت، همه توان خود را بر اتخاذ سیاستهای افزایش جمعیت گذاشت.
سردبیر روزنامه با اشاره به تازه ترین سخنان اسحاق جهانگیری در ن لزوم پرهیز از تکرار سیاستهای اشتباه دهه ۶۰ نوشته خلاصه این که سیاست افزایش جمعیت در دهه ۶۰ منجر به بحرانهای پیاپی آموزش و پرورش، آموزش عالی، فشار بر منابع و نهایتاً بیکاری شده است که برای هر کدام راهکارهای روزمرّه بدون توجه به عواقب آینده اتخاذ شد.برای نبود شغل ترجیح داده شد دانشگاههای متعدد و مراکز آموزشی پولی تأسیس شود تا هزینه کمتری داشته باشد و بحران بیکاری جوانان را مدتی به تعویق بیندازد و… وقتی متولدان آن دهه به سن بازنشستگی برسند، بحران بزرگتری در انتظار صندوقهای بازنشستگی و دولت خواهد بود.
اطلاعات در نهایت نوشته: همه اینها نشانه تصمیمات روزمرّه، برای گذر فوری از مسائل و معضلات پدید آمده بود. فقدان نگاه آینده نگرانه و بیتوجهی به افق پیشرو، اینک مسائل کلانی برای کشور به وجود آورده است. مسائلی که حاصل و محصول تصمیمات شتابان و کوتهبینانه در دولتهای پیشین است. آیا اینک، تصمیمات روزمرّه اتخاد نمیشود؟
آتشفشان در شرف فوران
زهرا چیذری در گزارشی در جوان بعد از شرح وضعیت مردی که در خیابان و وسط رفت و آمدها مواد مخدر مصرف می کرد نوشته:آمار رسميشان ۸ ميليون نفر است، اما طبق معمول آمار واقعي با آمار رسمي فاصلهاي معنادار دارد.
با وجود اين پذيرش همين آمار ۸ ميليوني معتادان هم كه از سوي معاون اجرايي مجلس شوراي اسلامي ارائه شده كافي است تا دريابيم از جمعيت ۸۰ليون نفري كشورمان ۱۰درصدشان در گرداب اعتياد گرفتار آمدهاند.
اعتياد اما تنها يكي از آسيبهاي اجتماعي است كه در كمين مردم كشورمان نشسته است و در كنار آن ۲۰۰ هزار سقط جنين، ۳۵ هزار مبتلا به ايدز، ۳ ميليون زن بيسرپرست، ۷۰۰ هزار زن رها شده، ۴/۵ هزار خودكشي و ۳ هزار فرار از خانه آسيبهاي ديگري است كه در سايه انفعال و عدم درك مسئولان از آثار و عواقب اين آسيبها روزبهروز در حال فربه شدن هستند.
به نوشته جوان: آسيبهاي اجتماعي جاري در جامعه ما حكايت ديروز و امروز نيست؛ اين تراژدي حكايت ماجراي سالها بيتوجهي به ريشههايي است كه پايههاي اين آسيبها را موجب شده و حالا ميرود تا ساختارهاي اجتماعي و حتي سياسي كشور را تحتتأثير خود قرار دهد. با تمام اينها انگار مسئولان مرتبط با حوزه آسيبهاي اجتماعي و ساختارهاي مرتبط با اين آسيبها هنوز به عمق فاجعه پي نبردهاند.

احمد غلامی در سرمقاله شرق نوشته: دولت روحانی، اصولگرایان و اصلاحطلبان به بنبست رسیدهاند و دیگر قادر نیستند مفهومِ سیاسی تازهای خلق کنند. دراینمیان، تیغ نقد برای گفتمان اعتدال نسبت به دیگر گفتمانها تیزتر است. ناگفته پیداست از ابتدا صاحبنظران و فعالان سیاسی در پذیرش «اعتدال» بهعنوان گفتمانی سیاسی تردید داشتند. آنان اعتدال را نه یک گفتمان، بلکه روشی میدانستند برای سیاستورزیِ رئیسجمهور در دوران پس از احمدینژاد. دولت روحانی هرچه بیشتر از دوران احمدینژاد فاصله میگیرد، گفتمان اعتدال همچون برفِ نشسته بر دامنه کوهها آرام آب میشود.
به نوشته سردبیر روزنامه: اینک دولت روحانی در موقعیتی قرار دارد که همه عقلا با حسننیت و با سوءنیت، او را به اقدامات عاجل، قاطع و انقلابی فرامیخوانند، اما ماشینِ دولت همچنان با دنده سنگین بهآهستگی در جاده میراند. در قیاسِ دولت احمدینژاد با دولت روحانی فارغ از شرایطِ موجود دولتها، به این نکته پی خواهیم برد که دولت احمدینژاد گرفتارِ شتاب غیرضروری بود که بنیانهای اقتصادی کشور را ویران کرد. دولت روحانی نیز دچار آهستگیِ غیرضروری است که این آهستگی، ترافیک سنگین مشکلات را در پس پشت خود بهجای خواهد گذاشت.
شرق توضیح داده: دولت هاشمی نیز با آگاهی، بر سیاستهای تعدیل اقتصادی خود پافشاری کرد و تضاد طبقاتی و بیعدالتی را در جامعه عمیقتر کرد. بعد از آن دولت خاتمی با اینکه به راهی که برگزیده بود، همان توسعه سیاسی اصرار میورزید، موانع بیرونی اجازه نداد تا اصلاحات به راه خود ادامه دهد. با گذشت زمان این موانع باعث شد از دولت اصلاحات چهرهای قابلقبول در یادها بماند.
گستردگی فساد. ابتکار
محمدعلی وکیلی در سرمقاله ابتکار با اشاره به گسترگی فساد در کشور نوشته:اعتماد مردم تنها نسبت به نهادهای رسمی از بین نرفته، بلکه مردم نسبت به همه نهادهای اجتماعی بیاعتماد یا کماعتماد شدهاند. علت آن واضح است، نبود شفافیت فقط به بازیگران قدرت رسمی محدود نمیشود. حجم اتفاقات در سایه و در تاریکی بسیار چشمگیر است. به همین سبب ریسک فعالیت در این فضا بالا است. هر کس وارد این عرصه میشود ضریب آسیبپذیری خود را بالا میبیند، شاید به همین علت مجبور میشود به یکی از منابع غیرشفاف قدرت گرایش پیدا کند. در چنین سیستمی، مصونیت در انحصار منابع غیرشفاف قدرت است. هرچه بیشتر در تاریکی باشی، حاشیه امن بیشتری وجود دارد.
به نظر این نماینده مجلس:راه مبارزه با چنین فساد عمیقی، ایجاد شفافیت است. پستوهای پنهان، مزرعه فساد سیستمی است. هرچه سیستم شفافتر باشد، از این فساد دورتر خواهیم شد. نهادهای نظارتی کم نداریم، اما چشم نظارت کور است. وقتی سیستم فسادزا باشد، خود این نهادهای نظارتی نیز مُعدِ فساد میشوند. به همین سبب ما نسبت با تاسیس نهاد جدید نظارتی خوشبین نیستیم.
سرمقاله ابتکار در نهایت با اشاره به طرحی که از جانب برخی نمایندگان مجلس در دست تهیه است نوشته:لازمه مبارزه با مفاسد مقامات، طرح تشکیل کمیته هیات نیست، بلکه سیستم باید فسادزدا باشد. مشکل این است که در این سالیان همواره بجای مبارزه با فساد، بهسراغ فاسد رفتهایم. بهجای اداره منطقی زمین بازی، به دنبال کنترل بازیگر رفتیم. اگر میدان بازی درست مدیریت شود، بازیگران نیز درست مدیریت میشوند اما برعکس آن ممکن نیست. با کنترل بازیگران نمیتوان زمین بازی را اصلاح کرد.
سه دورهی یک مقام
شهرام شهيدي در صفحه طنز شهروند نوشته:هر مسئولی در کشور سه دورهی زندگی دارد. دوره ی اول قبل از رسیدن شخص به مسئولیت خطیر در این برهه حساس کنونی است. این دوره معروف است به دوران «موافق گویی و همسویی» . در این دوران فرد با همه چیز موافق استاز این جا دوره ی دوم شروع می شود . دوران « سمت ورزی و تعادل ظاهری». در این دوران مقام فعلی که قبلا برای اداره ی بهتر امور شعار سر می داد با مشکلات اجرایی و حقایق آشنا می شود اما نمی تواند بزند زیر میز و ضمن پشیمانی درونی از اظهارات گذشته و فهمیدن این که خیلی هم اراده و توانی برای اداره امور ندارد، سرش را می اندازد پایین.
به نوشته این طنزنویس: دوران سوم از فردای آن روز شروع می شود. اگر خودش کناره گیری کرده باشد می شود منتقد دلسوز و اگر کنارش گذاشته باشند می شود منتقد اپوزیسیون نما!برخی مردم که سرشان به کار خودشان گرم نیست و همه اش دوست دارند در کار مسئولان سابق سرک بکشند ، معتقدند این دوره ظاهری بوده و در واقع تلاش مسئول سابق برای جلب نظر مردم است.
خدا را چه دیدی شاید خواست نماینده مجلس شود!
صفحه طنز شهروند ادامه داده: اکثر این مقامات سابق در این دوره ی گذاردر نقش یک اپوزیسیون دلسوز ظاهر شده و هر روز یا یک حرفی می زند که آدم ناچار انگشت حیرتش را به شدت گاز می گیرد و برای بخیه و پانسمان باید شب و نصف شب بلند شود برود درمانگاه و یا با کسی دیدار می کند که آدم به همه چیز خودش، از جمله گذشته و حال و آینده اش، شک کند. مثال می خواهید؟

برجام و امنیت ایران
عباس عبدی در سرمقاله شهروند با اشاره به مخالفت های مدام دونالد ترامپ با برجام نوشته: ولي مطالعات رفتاري درباره ترامپ نشان داده كه او ممکن است در شرايطي دست به اين اقدام بزند. البته به دليل وجود اين احتمال نبايد ما از برجام عقبنشيني كنيم. ولي ميتوان بهگونهاي رفتار كرد كه در تعارض با برجام نباشد، حتي رفتاري پيشه كنيم كه مكمل آن نيز باشد. چگونه؟
نویسنده با تشریح این که آمريكا و ترامپ به سه مسأله اصلي ايران حساس هستند. برجام، فناوري موشكي و امنيت منطقهاي، نوشته: در مورد هستهاي، به روشني و در چارچوب برجام توافق به دست آمده است و نبايد تغييري در آن داده شود. درباره سياست موشكي نيز نميتوان و نبايد وارد بحث شد. ولي درباره ترتيبات امنيتي منطقهاي قضيه به كلي فرق ميكند. مسائل منطقهاي ذاتاً بينالمللي است. نهتنها كشورهاي همجوار بلكه قدرتهاي جهاني نيز در آن ذينفع و موثرند. پس نباید گمان کرد كه نميتوان به توافقی منصفانه رسید.عملی است همانطور كه در موضوع مهمتري مثل برجام بود.
نویسنده سرمقاله شهروند با اشاره به وضعیت سوریه نوشته: ايران ميتواند با اعلام آمادگي خود براي مشاركت موثر و مسئولانه در رسيدن به ترتيبات امنيتي منطقهاي براي صلح و آرامش پايدار، نشان دهد كه به اصل و فلسفه برجام ملتزم است و انتظار دارد كه طرف مقابل نيز به اين اصل ملتزم باشد. اهميت اين مذاكرات در به رسميت شناختن منافع ايران در كشورهاي منطقه از جنوب شبه جزیره عربستان تا شمال سوريه است.
برجام، ایران و اروپا
صلاح الدین هرسنی در مقاله ای در جهان صنعت نوشته: با همه تلاشی که از سوی تروئیکای اروپایی برای ماندن در برجام و حفظ آن صورت میگیرد، این تلاش نباید چیزی از مسوولیتهای ایران در حفظ برجام بکاهد. به عبارت دیگر مساعدت معطوف به عقلانیت ایران نیز کمک میکند که از حجم سنگاندازیها و مانعتراشیهای آمریکا در پروژه ایرانآزاری کاسته شود. در این ارتباط تعدیل در رفتارهای منطقهای و آزمایشات موشکی ایران و همچنین تلاش برای حفظ روح برجام عامل اصلی و کلیدی برای ماندن اروپا و همراه شدن آن با ایران برای حفظ برجام است. م
نویسنده اشاره کرده: حققا عدم رعایت ایران در قبال خطوط قرمز اروپا یعنی آنچه آنها تداوم رفتارهای بدخیم و ثباتزدا در منطقه میخوانند، ماندن اروپا در کنار ایران را کمی مشکل میکند. لذا همراه شدن ایران با اروپا برای حفظ خطوط قرمز میتواند انگیزه اروپا را برای متقاعد کردن آمریکا درماندن در برجام افزایش دهد. اگر ایران به چیزی که اروپا خواهان آن است عمل کند، میتواند از مزایایی که در برجام پیشبینی شده بیشترین استفاده را کند، در غیر این صورت چه بسا همراهی اروپا را نیز از دست دهد، چراکه هماینک اروپا سناریوی برجام موشکی را در دست اقدام دارد.
مقاله جهان صنعت یادآوری کرده: رکس تیلرسون اعلام کرده است که توافق هستهای با ایران تنها بخش کوچکی از سیاستهای ایالات متحده در قبال خاورمیانه است و آمریکا نگرانیهای دیگری از جمله حمایت تهران از حوثیهای یمن و همچنین ارسال سلاح از سوی ایران برای سایر گروههای شبهنظامی نیز در منطقه دارد.

برگزاری دادگاه
پوریا عالمی در ستون طنز شرق با اشاره به خبر حق ابراز مخالفت با مقامات سیاسی در اتریش فرض کرده که خودش در آن کشور محاکمه می شود.
مأمور: چرا نمیری خونهتون؟
ما: آقای مأمور… حواست نیستها… من به وسیله نشر اکاذیب، تبلیغ علیه همهچی کردم.
مأمور: نشر اکاذیب کدومه پسرم؟ چهارتا شوخی کردی دیگه.
ما: نه آقای مأمور… من به همه شخصیتها توهین کردم…
مأمور: برو کلک… توهین کدومه؟ گفتی با عملکرد و سیاستشون توی سیاست و اقتصاد و جامعه و کشور تریلوژی کردند و شخم زدند مملکت رو. این توهینه؟ شما تازه خیلی مؤدبانه انتقاد کردی. جا داشتی دوتا چیز قلنبهسلمبه هم میگفتی بهشون.
ما: آقامأمور… باور کنید من با انتشار این چیزها و اون چیزها، سبب شدم رسانههای دیگه علیه ما اقدام کنن.
مأمور: چی میگی؟ همه رسانهها باید انتقاد کنند دیگه؛ یعنی اگه تو این مطالب رو منتشر نمیکردی، اون رسانهها تعطیل میکردند میرفتند پی کارشون؟ چی میگی؟ توهم زدی؟
ما: آقا… نمیشه من رو دستگیر کنید؟ من به صورت کلی تنم میخاره.
مأمور: خیلی شیطونی شما… تن شما میخاره بعد میخواهی من دستگیرت کنم که توی زندان بری حموم تا پول آب گرم و صابونت از مالیات مردم تأمین شه؟ اصلا امکان نداره… برو خونهتون پسرم… بدو…