طلاق به دلیل پنهانکردن بیماری
آرمان- زهرا سلیمانی: این روزها در اغلب جوامع بشری نرخ طلاق افزایش یافته است. هر یک از کارشناسان درباره شدت گرفتن این پدیده دلایل ویژه خود را مطرح میکنند. در این میان برخی از زوجها نیز به دلیل بروز بیماری یا برخی مسائل که قبلتر در زندگی وجود نداشت، تصمیم به طلاق میگیرند. در این شرایط «بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، مرد هر زمان كه بخواهد بدون هیچدلیلی میتواند همسرش را به شرط پرداخت تمام حق و حقوقش طلاق دهد. در این راستا یكی از مواردی كه مرد به راحتی و بدون هیچ چون و چرایی میتواند همسرش را طلاق دهد، ابتلا به برخی بیماریها قبل یا بعد از ازدواج است. این در حالی است كه به گفته كارشناسان حقوق قانون درباره حقوق زنها در اینباره با قدرت عمل نكرده است. بنابراین طبق اصلاحیه همین قانون زن فقط تحت شرایط ویژه و در صورت اثبات ادعایش میتواند دادخواست طلاق دهد. حال با توجه به شیوع برخی بیماریهای كشنده و خطرناك از جمله ایدز، هپاتیت و… كه عموما غیرقابل درمان یا دیردرمان هستند و خطر جانی دارند، اگر مردی مبتلا به این قبیل بیماریها باشد یا در طول زندگی گرفتار چنین بیماریهایی شود، قانون تكلیف ویژه را برای زن مشخص نكرده و سكوت اختیار كرده است. به همین دلیل تنها راه نجات زن را در اثبات عسر و حرج میداند.»
درخواست طلاق از سوی زوج یا زوجه به دلیل کتمان کردن بیماری یا بیماریهای همسر و بروز آن بعد از ازدواج تا حدی قابل قبول است. از سوی دیگر نمیتوان فردی را که تمایل به ادامه زندگی با شریک زندگی خود ندارد به ادامه زندگی مجبور کرد. طلاق هم برای همین مسائل است تا در موقع بحرانی مرد و زن آزادی عمل داشته باشند و بتوانند خود را از مخمصهای که بدون اطلاع گرفتار آن شدهاند، نجات دهند. این در حالی است که وجود عشق و علاقه به زندگی و همسر جلو بسیاری از اینگونه تصمیمات را میگیرد. برای مثال وقتی یک فرد متمول ورشکست میشود بیشک زنی که به دلیل وضعیت مالی مناسب همسر او شده دیگر توان تحمل شرایط جدید را ندارد و به دنبال بهانه برای طلاق میگردد. باید دانست که این طرز تفکر منفعتطلبانه و دیدگاه ابزاری به افراد از لحاظ اخلاقی مناسب نیست. هرچند از لحاظ قانونی ازدواج یک قرار داد محسوب میشود و در شرایط ویژه یکی از زوجها میتواند آن قرار داد را لغو کند.
وقتی افراد بازیچه بیماری دیگران میشوند
چندی قبل در دادگاه یک مرد جوان درخواست طلاق داده و به دنبال انجام کارهای قضائیاش بود. او درباره چرایی درخواستش به خبرنگار «آرمان» میگوید: قبل از ازدواج، همسرم و خانوادهاش بیماری صرع او را از بنده پنهان کردند و به این شکل ما ازدواج کردیم. برای مثال روز اولی که حمله صرع به همسرم دست داد، داشتم از ترس سکته میکردم. جالب است بدانید که در آن وضعیت مادر همسرم هم کوتاه نمیآمد، همچنان به بنده میگفت تو حرصش دادی یا چیزی گفتی که دخترم ناراحت شده است. او ادامه داد: بعد از گذشت مدتی تعداد حملههای صرع بیشتر شد تا اینکه یک روز همسرم گفت که از کودکی به بیماری صرع مبتلا بوده است. این مرد جوان تاکید کرد: برای همسرم احترام قائلم، اما از اینکه او و خانوادهاش در این مدت مرا بازی داده و با روح و روانم بازی کردهاند، ناراحت هستم. به گفته او بیماری صرع چندان حاد نیست و با مصرف یک قرص در روز میتوان آن را کنترل کرد، اما این بیماری ارثی است و به فرزندم نیز سرایت میکند.
وسواس، منشأ مشکلات یک خانواده
فاطمه به خبرنگار «آرمان» میگوید: همسرم بیش از حد در مورد تمیز بودن اشیاء و محیط زندگی حساس است. این حساسیت او باعث شده که به بیماریهایی همچون ام اس و آرتروز مبتلا شود. به گفته او همسرم نسبت به اطراف حساس است و روزبهروز نیز ناتوانتر و ایرادگیرتر میشود. دیگر نمیتوانم این رفتارهایش را تحمل کنم. این زن میگوید: دو پسر ۱۵ساله و هشتساله دارم با وضعیت پدرشان نمیدانم چه تصمیم مناسبی برای ادامه زندگی بگیرم. برای مثال این شدت وسواس همسرم باعث شده تا در روز چند بار با فرزندانم دعوا کند و از همه چیز ایراد بگیرد. فرزندانم در سنین نوجوانی هستند و این گونه رفتارها در شخصیت آنها تاثیرات سوء دارد. از سوی دیگر اموال و داراییهایش را نزد خانوادهاش نگهداری میکند و نمیتوان در مخارج خانه و هزینه مدرسه بچهها روی او حساب باز کرد. به گفته فاطمه: این نبود شفافیت در رفتارهای همسرم و خساستش زندگی را برای من و فرزندانم غیرقابل تحمل کرده است.
رعایت بهداشت، متضمن زندگی زناشویی
بر اساس گفتههای روانشناسان رایحه و موسیقی هیچگاه از ذهن افراد حذف نمیشود و فرد هر وقت که اراده کند میتواند لحظات و رایحه موردنظر را یادآوری کند. سمیه به کلینیک مشاوره مراجعه کرده و تنها مشکلش را بوی بد دهان و تن همسرش میداند و میافزاید: هر وقت که این مساله را به او تذکر میدهم در خانه جنجال به پا میشود و همین مساله زندگی را برایم جهنم کرده است. به گفته او شغل همسرم آزاد است و من هم شرایطش را درک میکنم، اما اینکه بعد از کار دوش بگیرد و برای درمان دندانهایش به دندانپزشک مراجعه کند، خواسته زیادی نیست. به گفته او به دلیل شغلش دستانش همیشه روغنی و سیاه است، بارها از او خواهش کردم که قبل از مهمانی حمام برود، اما او نه تنها گوش نمیدهد، بلکه لج کرده و با سر و وضع آشفته به مهمانی میآید.
صداقت، پایه تشکیل زندگی مشترک
یک روانشناس درباره وجود برخی تفاوتها یا بیماریها در بروز طلاق به «آرمان» میگوید: برخی از زوجها در موقع ازدواج بیماری روحی یا روانی خود را پنهان میکنند. برای مثال اگر خانم یا آقا سابقه بیماری روانی داشته باشد به فرد مورد نظر گفته نمیشود و بعد از مدتی این مساله در زندگی مشترک نمایان میشود و همین مساله نوعی حیلهگری محسوب میشود. در این شرایط از لحاظ قانونی نیز فرد مجاز به طلاق است. امیر هوشنگ مهریار میافزاید: در برخی مواقع نیز بعد از ازدواج مسائل غیرقابل پیشبینی همچون ناباروری همسر، عدم تمکین همسر از لحاظ جنسی و… روابط را به طلاق میکشاند. به گفته او برخی از خطرات روابط را تهدید میکنند. به عبارت دیگر برخی از افراد مشکلات جسمی و روانی را در ازدواجشان مخفی میکنند. در حالی که بروز این مشکلات بعد از ازدواج بر روابط زوجها تاثیرگذار است. در این میان باید تاکید کرد که اگر روابط از روی عشق، علاقه و شناخت کافی برقرار شود، طبیعتا این گونه مسائل منجر به طلاق نمیشود. این روانشناس تاکید میکند: در اغلب روابط بهدلیل ملاحظات شکل گرفته شاهد درخواست طلاق به دلایل مختلف هستیم. مهریار میافزاید: از لحاظ شرعی هم وقتی یکی از زوجها نازا باشد یا از قدرت جنسی مناسب برخوردار نباشد، شرع به دیگری اجازه درخواست طلاق را داده است. بنابراین بروز این مسائل در زندگی مشترک طبیعی است. در حالی که میتوان با استفاده از فناوریهای جدید در علم پزشکی بسیاری از مشکلات را برطرف کرد. برای مثال وقتی خانمی به دلیل بوی بد همسرش تقاضای طلاق میدهد، باید تاکید کرد که او به دنبال بهانه برای طلاق گرفتن است. باید دانست که برخی افراد به دلیل ملاحظات ویژه با فرد ازدواج میکنند، اما با گذشت مدتی متوجه میشوند که در زندگی به اهداف خود نمیرسند و به بهانهتراشی میپردازند. همچنین مهریار تاکید میکند: برخی از افراد حساس هستند و مسائل کوچک را دلایل تصمیم به طلاق خود میدانند. در دنیای امروز هرگونه نارسایی و بیماری افراد قابل کنترل و پیشگیری است. این روانشناس میافزاید: وقتی روابط زوجها بر علایق عاطفی عمیق و شناخت کافی استوار باشد، این گونه بهانهتراشیها چندان طبیعی نیست. برای مثال در گذشته بسیاری از ازدواجها با تصمیم خانواده انجام میشد و در بسیاری از موارد مرد میتوانست مسائل کوچک را بهانه کرده و زن را طلاق دهد. در واقع برای حفظ حمایت زنان در قوانین تصمیمگیریهای یک طرفه بوده است. در شرع اسلام با تدوین مهریه تلاش شده تا جلو این تصمیمات گرفته شود. مهریار میگوید: برای مثال وقتی زن بعد از ازدواج متوجه بیماری صرع یا هر بیماری جسمی یا روحی غیرقابل درمان همسرش شود، نمیتوان از او توقع داشت که فداکاری کرده و تا آخر عمر با فرد مبتلا به بیماری زندگی کند. این در حالی است که در برخی مواقع بیماریها با عواقبی همچون از دست دادن شغل، ناتوانی در انجام برخی فعالیتها، بروز اتفاقات ناگوار در زمان بیماری و… همراه است. به عبارت دیگر مسائلی بروز میکند که طلاق در آن شرایط مجاز است. به گفته او در جامعه ما بسیاری از خانوادهها بیماری روانی پسرشان را پنهان کرده و بر این باور هستند که بیماری فرد با ازدواج درمان میشود؛ غافل از اینکه بعد از گذشت مدتی نه تنها بیماری فرد درمان نمیشود، بلکه همسر او دیگر توان ادامه زندگی با او را ندارد. در این موارد از بعد قانونی و اخلاقی هیچ دلیلی برای ادامه زندگی وجود ندارد، مگر دلایل ویژهای همچون وجود فرزند و… .
آمار تکاندهنده طلاق عاطفی:
از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است. یکی از مهمترین دلایل این امر صحبت نکردن درباره این آسیب و عدم ریشهیابی آن است یا میتوان مدعی بود راهکارها ارائه نمیشود و کم کم از درون، جامعه را میپوساند. طلاق عاطفی حالتی است که زوجها در کنار هم زندگی میکنند، ولی ارتباط کلامی و عاطفی بین آنها کم رنگ است و یا وجود ندارد. سالانه ۱۷۰هزار طلاق در کشور ثبت میشود و دو تا سه برابر آن طلاق عاطفی رخ میدهد. درواقع زن و مرد پس از یک دوره طولانی دعوا و جر و بحث از این وضعیت گذشته و وارد مرحله بی تفاوتی میشوند. بی تفاوتی آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است. زوجها باهم زندگی میکنند، ولی فقط جسم خاکی آنان باهم است و هیچتعلق روحی و روانی نسبت به هم ندارند. در زمان طلاق عاطفی بیشتر انحرافات اخلاقی و آسیبهای اجتماعی، روحی و روانی پیش میآید. بر کسی پوشیده نیست که اهمیت نهاد خانواده در جامعه به اندازهای است که سلامت و سعادت فرد و جامعه منوط به داشتن خانوادهای سالم و بانشاط است و هرگونه آسیبی که متوجه این نهاد شود مستقیم و غیر مستقیم تهدیدی است برای رشد و تعالی جامعه. اما این روزها به دلایل متعدد با خبرهای ناگواری در مورد افزایش آمار طلاق و خانوادههای آسیب دیده مواجهیم و البته آنچه کارشناسان هشدار میدهند افزایش طلاق عاطفی در میان خانوادههاست که آمار دقیقی از آن در دست نیست، اما با توجه به شواهد و نظرات کارشناسان آمار آن دو تا سه برابر آمار طلاقهای رسمی است. فروردین امسال یک روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه شاهد در مورد طلاق عاطفی گفت: وقتی زن و شوهر، از «ما» به «من» تبدیل میشوند، طلاق عاطفی رخ میدهد. در ازدواج نباید یکی در دیگری هضم یا حذف شود و قطعا استقلال «من افراد» باید حفظ شود، اما دو طرف میتوانند با حفظ استقلال و «من» خود، «ما» شوند. ازدواج موفق «قرار گرفتن دو من در کنار یکدیگر» است. رسول روشن افزود: معضل اصلی در فقدان آموزش است. ما برای آموزش هیچ برنامهریزیای نداریم. وزارت بهداشت چندی پیش برای موضوع آموزشهای پیش از ازدواج و خانواده برنامهای را مطرح کرد، ولی هیچ گزارشی از نحوه اجرای آن ارائه نشده است. به گزارش صدا و سیما، او ادامه داد: طلاقهای عاطفی روی روابط جنسی اثرگذار است و ما اصلا به آموزش در این زمینه فکر نمیکنیم. مسئولان و دستگاههای مرتبط با موضوع سلامت جسم و روان در کشور ما وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهند. تیر امسال کارگردان فیلم سینمایی «زیرسقف دودی» گفت: اکنون که به جامعه خود نگاه میکنم میبینم که «زیر سقف دودی» را باید ۱۰ سال پیش میساختم. طلاق عاطفی مسالهای است که در اکثر خانوادههای ما اتفاق افتاده است. پوران درخشنده اظهار کرد: زن و مرد نیازمند بههم هستند و فرزندان باید این نیاز را در رفتار آنها ببینند. تنها چیزی که در امر ازدواج میتوانند شاهد باشند خود عمل ازدواج است، در حالی که دوست داشتن مهمترین ابزار زندگی است. او ادامه داد: طبیعتا فرزندی که معنای زندگی مشترک و عشق را در خانواده خود درک نکرده است، نمیتواند تعریف درستی از ازدواج در ذهن خود بیافریند و به دلیل نبود همین تعریف به ازدواج بیعلاقه خواهد شد. این جوان که الگوی درستی نداشته به دنبال ازدواج نمیرود. درخشنده در ارتباط با پدیده طلاق عاطفی بیان کرد: به نظر من روابط علت و معلولی زیادی برای طلاق عاطفی وجود دارد. زمانی بود که ما بودیم و یک یا حداکثر دو سه شبکه تلویزیونی و خانوادهای که در کنار ما بودند، اما اکنون هزاران رسانه با هر موضوعی داریم که میتوانند، به راحتی به ما الگو بدهند. در چنین شرایطی ما اگر بخواهیم الگوی خود را داشته باشیم باید الگوی جدیدی برای خانواده و جوانانمان تعریف کنیم. او افزود: در حال حاضر در خانوادهها میبینیم که پدرها و مادرها به کرات با یکدیگر نزاع دارند، فرزندان حرف پدر و مادر را گوش نمیدهند و اینها همان چراهایی است که همه ما باید سعی کنیم به آنها پاسخ دهیم، چون خانواده مهمترین رکن جامعه است. به گزارش ایسنا، درخشنده تصریح کرد: فرزندی که در خانواده قدرتمندی از نظر عاطفی بزرگ شود به راحتی در برابر معضلات جامعه نه میگوید و آسان تسلیم نمیشود، چون گرمی امنیت روانی حضور خانواده را در پشتش احساس میکند.
از ترویج طلاق عاطفی تا رشد سریع ازدواج سپید در کشور
مرداد امسال مشاوره حوزه اجتماع و خانواده گفت: در جامعه امروز شاهد ترویج طلاقهای عاطفی در کشور هستیم که این موضوع برای جامعه ما بسیار مضر و دردسرساز است. به گزارش روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی همدان، حجتالاسلام علیرضا تراشیون افزود: از بین رفتن حریم زن و مرد و مخدوش شدن عفاف در اجتماع، کمرنگ شدن حجب و حیا در اجتماع و تهدید جایگزینی فرم سبک زندگی اسلامی با شیوههای زیستی مدرن برخی از آسیبهای فضای مجازی در حوزه اجتماعی است. او تاکید کرد: برخی از پژوهشها ادعا دارد در ایران از هر دو ازدواج یک مورد مبتلابه طلاق عاطفی است و مطمئن هستیم نفوذ نامحسوس و پنهان مفاهیم ضدارزشهای خانواده، در بستر فضای مجازی رخ میدهد. تراشیون افزود: با کمال تاثر ازدواج سپید در کشور به سرعت در حال رشد است، ازدواجی که همزیستی زن و مرد بدون هیچگونه تعهد شرعی و حقوقی در جامعه اتفاق میافتد. مشاوره حوزه اجتماع و خانواده تصریح کرد: فضای مجازی همچون تیغ دودم عمل میکند و زیرساختهای فرهنگی یا به تعبیر رهبری مهندسی فرهنگی در کشور حلقه مفقوده است و باید اعلام کنیم بخشی از کارگزاران فرهنگی کشور دچار جمود شدهاند.
طلاق عاطفی، همخانگی بدون دلبستگی
تیر امسال یک روانشناس اجتماعی اظهارکرد: انتظارات بیش از حد طرفین از یکدیگر علاوه بر افزایش ضریب بروز طلاق عاطفی در بین افراد، باعث میشود تا زن و شوهر نسبت به هم بیاعتنا باشند. مسدوره مدرسی به بررسی علل و عوامل مختلف طلاق عاطفی از منظر روانشناختی و اجتماعی پرداخت و اظهار کرد: طلاق عاطفی به معنای نبود هرگونه دلبستگی و زندگی در کنار هم به دلیل هم خانگی است. او افزود: در صورت بروز طلاق عاطفی بین زوج ها، هر کدام از افراد منافع و خاستگاههای خود را بدون توجه به طرف مقابل ارزیابی و طلب میکند. این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه زندگی با تکیه بر تحمل شریک زندگی، آسیبهای فراوانی را برای طرفین به همراه دارد، اظهار کرد: درمان و ترمیم عوارض و آسیبهای ناشی از طلاقهای عاطفی برای افراد هزینههای معنوی سنگینی خواهد داشت. مدرسی در مورد ارتباط کار و زندگی و تاثیر آن در روابط زناشویی گفت: بسیاری از افراد هدف زندگی را در کار کردن میدانند، در حالی که هدف از کار کردن پیشرفت در زندگی و ایجاد آسایش و راحتی در خانواده است. هم زمان یک روانشناس اجتماعی دیگر نیز با بیان اینکه عدم درک مقابل همسران از یکدیگر ریشه در تربیت خانوادگی افراد دارد، عنوان کرد: بسیاری افراد از مهارت همسرداری برخوردار نیستند، به طوری که این مهارت در هنگام کودکی و در خانواده به آنها آموزش داده نشده است. زهرا زارعی افزود: فرزندان با الگوگیری از والدین خود و با تحلیل نوع ارتباط پدر و مادر با یکدیگر زندگی آینده و مشترک خود را بنا میکنند. این روانشناس اجتماعی با اشاره به ضرورت آموزش کودکان در محیط خانواده گفت: نظر خواهی از کودکان در رفع مشکلات خانوادگی میتواند آیین همسرداری و اداره زندگی را به کودک بیاموزد. به گزارش ایسنا، او با اشاره به اینکه بسیاری از مشکلات زوجین از ابراز گلهها و شکایتها شروع میشود، عنوان کرد: انتظارات بیش از حد طرفین از یکدیگر علاوه بر افزایش ضریب بروز طلاق عاطفی در بین افراد، باعث میشود تا زن و شوهر نسبت به هم بی اعتنا باشند.