روزنامههای تهران، افشای نام بدهکاران بزرگ بانکی

: بیبیسی: روزنامههای امروز صبح تهران، یکشنبه ۱۲ آذر در میان اخبار خارجی به نقل از دو نشریه اروپایی از جدل وزیر خارجه ایران و همتای عربستانی وی در همایش ایتالیا نوشتهاند و از میان اخبار داخلی به افشای نام ۲۰ بدهکار میلیاردی بانکی اهمیت بسیار داده و خواهان برخورد قضایی شدیدتر با آنان شدهاند.

شرق با عنوان «دوئل غیر مستقیم ظریف و عادل الجبیر در گزارش اصلی خود نوشته: اینبار خبری از مصافحه نبوده که هیچ، خبر از تنش لفظی غیرمستقیم وزرای خارجه ایران و عربستان سعودی در رم به گوش رسید. در روز پایانی نشست «گفتوگوهای مدیترانهای» که در پایتخت ایتالیا برگزار شد، ، وزیر خارجه عربستان، به سخنرانی محمدجواد ظریف در روز پنجشنبه واکنش نشان داد. جبیر تلاش کرد تمام توجهات را به نقش منطقهای ایران جلب و آن را مخرب اعلام کند، جبیر در این اجلاس، ایران را به ایفای نقش مخرب در منطقه متهم کرد اما جواد ظریف پنجشنبه عربستان را متهم به حمایت از داعش کرده بود.
افشای فهرست بدهکاران بانک
محمد مساعد در گزارشی در شرق نوشته: دو روز پیش گفته بود اگر تا ٤٨ ساعت برای تعیینتکلیف بدهی خود به بانک سرمایه مراجعه نکنند، نامشان را رسانهای خواهد کرد. شاید در ساعات ابتدایی که محمود صادقی این تهدید را انجام داد، اغلب افراد تصور میکردند این وعده نیز مانند وعدههای مردی که همه نامها را در جیب خود داشت؛ عملی نشود اما این اتفاق افتاد و آنچنان که از فهرست اعلامی صادقی برمیآید ٢٠ بدهکار بزرگ بانک سرمایه جمعا مبلغی نزدیک به هفت هزار میلیارد تومان به این بانک بدهکار هستند.
این گزارش شرح داده که در فهرست منتشرشده از سوی محمود صادقی جزئیات ٥٥ مورد تسهیلات بزرگ مربوط به بانک سرمایه ذکر شده که تاکنون و با وجود گذشت سررسید بازپرداخت نشدهاند. از این تعداد ٥١ مورد مربوط به سالهای ١٣٨٥ تا ١٣٩٢ و چهار مورد مربوط به بعد از آغاز به کار دولت جدید است.روزنامه های اصولگرا همین ارقام را جمع کرده و نوشته اند بدهکاری ها مربوط به ده ساله ۸۵ تا ۹۵ است تا دوره بعد از احمدی نژاد را هم شامل شود.
فرو افتادن از بام
بالاخره یکی از نمایندگان مردم در مجلس به گشودن بقچه اسرار نظام بانکی بیمار کشور رفت و سرپوش جعبه پاندورای فساد را برداشت: بانکهایی که با سرمایههای خرد گرد آمده از جیب مردمان در نهادهای عمومی (صندوقهای پسانداز بازنشستگی و بیمه) شکل گرفتهاند، ورشکسته اعطای وامهای عظیم بیحساب و کتابی هستند که به گروه خاصی داده شده است. حجم بدهیها آنقدر بالاست که بازگشت آنها غیرممکن مینماید و بانکها را به ورشکستگی خواهد کشاند.
به نوشته این روزنامه اصلاح طلب: مطالباتی که اکنون تراز مالی بانکها را به خط ورشکستگی نزدیک کرده است، غیرقابلوصولند، زیرا نگاهی به ترکیب وامگیرندگان و فعالیتهایشان نشان میدهد عمده وامها در مسیر تولید، ایجاد واحد اقتصادی سودزا و امکاندهندة بازپرداخت حرکت نکردهاند: به شرکتهای تجاری سرهمبندیشده رفته و از آن مسیر به «ثروت» تبدیل شدهاند و ثروت نیز زایشی ندارد که به بازپرداخت نتیجه دهد.
در انتهای سرمقاله جامعه فردا آمده: این افشاگری به احتمال زیاد طشت یکی از بانکها را که از بام فرو افتاده بهکلی خرد خواهد کرد و گام اول اعلام ورشکستگی بانک برداشته شده است. سپس بانکی از پس بانک دیگر به این بحران دچار خواهند شد.
بدهکاران میلیاردی آزاد میچرخند
روزنامه جوان در گزارش اصلی خود با تاکید بر «به گزارش جوان» نوشته: مسئولان بانك سرمايه در تخلفاتي كه طي سالهاي ۸۵ تا ۹۵ انجام دادهاند بيش از شش هزار و ۹۰۰ ميليارد تومان بدهي معوق ايجاد كردهاند و شنيدهها حاكي است كه فرد اصلي نيز ناپيدا است، با اين حال روز گذشته ظاهراً يك برگ از اطلاعاتي كه در تحقيق و تفحص مجلس درباره اين بانك صورت گرفته، منتشر شده است.
روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران سپس نوشته: اگر اين اطلاعاتي كه يك نماينده مجلس ترجيح داده روي يك سايت فيلتر شده بگذارد درست باشد نكات قابلتأملي در آن نهفته است كه ميتوان در كنار اطلاعات قبلي اعلام شده از سوي مسئولان بانكي به مطالب قابلتأملي رسيد.
در ادامه گزارش جوان آمده: اگرچه مسئولان دولت بلايي كه در بانك سرمايه و صندوق ذخيره فرهنگيان بوده را تخلف و نوعي جابهجايي پول عنوان كرده بودند اما اين اطلاعات نشان ميدهد كه تنها ۲۰ شخصيت حقيقي و حقوقي ميلياردها تومان تسهيلات گرفتهاند ولي با وجود اينكه برخي از آنها در انظار عمومي خودنمايي ميكنند و حتي كمكهاي ميلياردي به تيمهاي فوتبالي ميكنند، راست، راست راه رفته و وصول مطالبات سهامداران بانك سرمايه را به آينده موكول كردهاند.
نعل وارونه
کیهان به بهانه توییتی که چندی پیش محمود صادقی درباره آیت الله مکارم شیرازی نوشته شده بود، افشاگریهای او را زیر سووال برده و نوشته: روش کار این آقای نماینده این است که دروغی را با آب و تاب توئیت میکند. وقتی موضوع نقل دهان مردم شد و توسط رسانهها مورد استقبال قرار گرفت، ۴۸ ساعت بعد آن دروغ را با یک توئیت دیگر پس میگیرد! با این تفاوت که این توئیت به نسبت توئیت قبلی، اصلا دیده نمیشود و افکار عمومی برای همیشه دروغ اول را در ذهن خواهد داشت! او قبلا هم درباره حسابهای شخصی رئیسقوه قضائیه دروغگویی کرده بود و بعد از فضاسازیهایی همسو با چند رسانه ضد انقلاب و دروغگوی دیگر، خیلی ساده اعلام کرد که اشتباه کرده است!
این روزنامه افشاگر بدهکاران بزرگ بانکی را «سوپاپ اطمینان» خوانده که: در مواقعی که دولت درگیر مشکلی شده یا در اثر ناکارآمدی دچار بحران شده، این رویه غیر اخلاقی را مورد اجرا قرار میدهد. اکنون باید از مدعیالعموم و دادستان پرسید اجرای قانون در این مواقع به عهده کیست؟
قانون مورد نظر این روزنامه تندرو بخش مجازات توهین به مرجعیت شیعی در قانون مجازات اسلامی است که با چند علامت استهزا نوشته: مگر برای آن مجازاتی در نظر گرفته نشده. افزون بر مجازات خاص مربوط به توهین به مراجع تقلید، طبق ماده ۶۹۸ تعزیرات قانون مجازات اسلامی، محمود صادقی به دلیل وارد کردن اتهام بیپایه و اساس قابل تعقیب و مجازات است.
حیات روزنامه
احمد رضا کاظمی در صفحات طنز قانون نوشته: ايــن روزها كار يك روزنامه براى ادامه حيات در عالم مطبوعات از كار يك آهوى زخمى و تنها در جنگل مملو از شير و پلنگ سختتر است. بايد در اين روزگار يا »كيهان« باشيد يا كيهان صفت كه روزنامه تان در امان بماند. شاید هم بهتر اســت روزنامه ها كلا سفيد چاپ شوند. يا حالا اگر نخواستند صفحه اول را از بالا تا پايين صفحه با تبليغ فيلم ســينمايى جديد مســعود دهنمكــى ببندند.
به نوشته این طنزنویس: مســئولان ما اين همه هزينه مى كننــد و حميد معصومى نژاد را مى فرســتند رووووووووووووم كــه از زوال فرهنگ، هنــر، اقتصاد، سياســت، خانواده و خلاصــه زواِل همه چيز در غرب گزارش تهيه كنــد كه چــى؟ اصلا آدمى كــه در خانه اش »شبكه خبر« را داشــته باشد انگار يك دكه مطبوعاتى وسط هال و پذيرايىشان است.
به نوشته بی قانون: ما اهالى مطبوعات اگر واقعا به فكر ادامه حيات خود هســتيم بايــد در صفحاتمــان متن را كمتر و به جايش عكس را بيشتر كنيم. مردم هم هنگام تورق لذت بيشــترى مىبرند. اصلا قيد مصاحبــه و گزارش اختصاصى و امثالهم را هم بايد بزنيم.

حق التالیف احمدی نژاد را بدهید
محمد حسین مهرزاد در مقاله ای در اعتماد پرسیده: آیا احمدينژاد در اين ١٤ سال تغيير كرده است يا آقايان در برداشت اوليه خود به خطا رفتهاند؟ اگر آنان به خطا رفتهاند، اكنون چه رفتاري را بايد در برابر مردم پيشه كنند؟ مهمتر از پوزشخواهي، آيا نبايد علل بروز اين خطا را شرح دهند؟ تا پس از اين دوباره مرتكب آن نشوند. اگر معتقدند كه احمدينژاد تغيير كرده است، آيا نبايد علل و روند اين تغيير را شرح دهند؟ آيا نبايد از ابتدا چنين تغيير و تحولي را پيشبيني ميكردند؟ به نظر این روزنامه نگار: مساله مهم اين است كه احمدينژاد جز تبديل موردي كاپشن به كت و شلوار و تزريق قدري بوتاكس به چهره تغيير چنداني نكرده است و اين دو تغيير هم نميتواند توجيه مناسبي براي تغيير موضع باشد. اتفاقا برخي از اصولگرايان منصف با اين گزاره كه او تغيير چنداني نكرده همعقيده هستند. بسياري از اصلاحطلبان در اين باره هشدار ميدادند. خط توليد احمدينژاد در اصل تغيير چنداني نكرده، شايد مصداق آن تفاوت كرده كه اين نيز ناشي از تغيير موقعيت او در ساخت قدرت است.
به نوشته مقاله اعتماد: متاسفانه كينه و بغض برخي از اصولگرايان تندرو نسبت به اصلاحطلبان موجب شد كه درك درستي از احمدينژاد پيدا نكنند و او را با عينك بغض عليه اصلاحطلبان نگاه كردند. از منطق و رفتار و گفتارش مشعوف شدند ولي اكنون كه همان منطق و رفتار و گفتار متوجه خودشان شده است ناراحت هستند، در حالي كه اينها جزو ثابتهاي احمدينژاد است. اصولگرايان ميراثدار احمدينژاد شدهاند، ادبيات و منطق و رفتار او را پذيرفتهاند، و تقليد ميكنند، ولي نميخواهند «حق تاليف» آن را بپردازند و احمدينژاد هم اين را نميپذيرد.
اعتراض میکردید؟
حسین شریعتمداری در یادداشتی در کیهان امروز به رسانه های اصلاح طلبی حمله برده که با انعکاس سخن مصباح یزدی علیه احمدی نژاد پرسیدهاند که چرا این قدر دیر فهمیده امری را که بسیاری میدانستند و گفتند و او نشنید.
به نوشته مدیر کیهان: مدعیان اصلاحات هیچیک از اعضای حزب خود – بخوانید قبیله خود- را حتی بعد از آنکه دست به فساد آشکار اقتصادی، دزدی اموالعمومی، جاسوسی و دهها خیانت و جنایت دیگر زده بودند، نه فقط طرد نکردند بلکه با کمال وقاحت به حمایت از آنها نیز پرداختند که فهرست آن هم به درازا میکشد. فلان مفسد اقتصادی محکوم به اعدام شده را «کارآفرین» و نابغه اقتصادی که باید از وجود او استفاده شود نامیدند، از جاسوسانی که به جرم خود نیز اعتراف داشتند حمایت کردند.
نماینده ولی فقیه نوشته: بالاخره این نکته نیز گفتنی است که مگر احمدینژاد امروزه – و نه دیروز که شما در عمران و آبادانی و خدمت به مردم انگشت کوچک او هم نمیشدید- چه مواضعی دارد که شما مدعیان اصلاحات ندارید؟! و آیا در میان مواضع امروز او میتوانید به موضعی اشاره کنید که با مواضع شما تفاوت و اختلاف اساسی داشته باشد؟! آیا نباید به خاطر مواضع دیروزتان خجالت بکشید و برای اعتراض امروزتان به اردوگاه انقلاب و حقجویان- و نه قبیلهگرایان- شرمنده باشید؟

اولین فداکاری که شناختیم
بیشتر روزنامههای امروز صبح با چاپ عکس و نقاشیهای قدیمی خبر دادهاند که دهقان فداکار درگذشت.
آساره کیانی در گزارش اصلی همدلی نوشته: غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود؛ شاید مثل غروب پاییز در سال ۱۳۴۱ی که خورشید در پشت کوههای پربرف یکی از روستاهای آذربایجان فرو میرود؛ همان موقع که کار روزانه روستاییان تمام میشد ریزعلی هم مثل بقیه، دست از کار میکشد تا برگردد.
نویسنده این گزارش با شرح آن چه با عنوان دهقان فداکار تا چند سال قبل در کتاب های دبیرستانی می آمد نوشته: ریزعلی آن موقعها موبایل هم نداشت؛ از این اندرویدها که بگوییم ماندنش به بهانه سلفیگرفتن با قطار واژگونشده یا گذاشتن یک استوری لایو در اینستاگرام و پُز دادن و خاص بودن و بعد هم مشهور شدن در فضای مجازی بود؛ دلش شور میزد؛ نه برای اینکه قرار بود به خودش یا نزدیکانش آسیبی وارد شود.
در پایان گزارش همدلی آمده: غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود؛ ساعت از ۲۱ گذشته بود و تقریبا تحریریههای روزنامهها خالی میشدند که خبر درگذشت دهقان فداکار در سایتها، کانالها و گروههای تلگرامی دست به دست شد؛ همه گفتند ریزعلی مُرده؛ بله؛ «دهقان فداکار درگذشت».دهقان فداکاری هشت فرزند و بیش از چهل نوه و نتیجه داشت؛ مردی که میگویند لبخندش خیلی نمکین بود. او اولین فداکاری بود که ما شناختیم.

اگر سیارهای در راه باشد
پوریا عالمی در ستون طنز شرق فرض کرده که خبر رسیده یک سیاره دارد با سرعت به زمین نزدیک می شود. در حالی که دانشمندان و اساتید خارجی اعلام میدارند: باید سریع تلاش کنیم مسیر حرکت سیاره را تغییر دهیم تا به زمین نخورد. دانشمندان و اساتید داخلی می گویند: متأسفانه ما خانهنشین هستیم و کاری از دستمان برنمیآید. و چند نفر از مسئولان اعلام می دارند: زمان انتخابات هم گفتیم که ما الان در حال مذاکره هستیم و داریم با زمین صحبت میکنیم که از سر راه سیاره برود کنار.
طنزنویس واکنشهای دیگران را هم توصیف می کند:
یک زمینخوار: سیاره میخواهد بخورد به زمین؟ شما فقط بگو کجای زمین، من قبل از رسیدن سیاره تمامش را میخورم و تازه پیشفروشش هم میکنم و از مردم کلی پول میگیرم.
بعضی از مردم: اینها کار خودشونه… معلوم نیست چه نقشهای دارند.
یک روزنامه: سیارهنمایی که شستوشوی مغزی شده بود، به خیال خام خودش داشت به سمت ما حمله میکرد که با افشاگری ما از کرده خودش پشیمان شد و ندامتنامه این سیاره در اختیار ما قرار گرفته که برای شما منتشر میکنیم.
اسفندیار رحیممشایی: من یک درختم و سیاره که هیچی، اگر بیایند من را تکان تکانبدهند، باز هم از ترس امکان ندارد برگهام بریزد.
به نوشته ستون طنز شرق بقایی و احمدینژاد می گویند: ما الان داریم یک ویدئوی جدید ضبط میکنیم… الان میآییم… اما زمین می نالد: طفلک من. کاش این سیاره بیاد بخوره به من و واقعا از دست اینهمه خشونت خلاص شم. و سیاره مذکور می گوید: من اصلا برای چی با این اوصاف باید به زمین بخورم؟ بهتره راهم رو کج کنم و برم یه جایی رو پیدا کنم که بهشخوردن ارزش داشته باشه.